بازگشت

مجلس يزيد ملعون به روايت ديگر


شيخ مفيد رحمه الله چنين روايت مي كند:

يزيد لعين اهل بيت واسيران و زنان و بي كسان را طلبيد، چون در برابر آن لعين


آمده، نشستند و حال ايشان را بسيار مفتضح و قبيح ديد، گفت:

روي پسر زياد زشت و قبيح باد! اگر ميانه ي شما و او قرابتي بود، او با شما چنين نمي كرد و شما را به اين حال به شام نمي فرستاد (!!) [1] .

شيخ فخر الدين رحمه الله روايت مي كند كه سيدالساجدين عليه السلام فرمود:

وقتي كه ما را به نزد يزيد بردند، ما را مانند گوسفندان به ريسماني بسته بودند - واويلاه! - به گونه اي كه اگر يكي در راه رفتن سستي مي كرد، او را مي زدند. چون برابر يزيد رسيديم، من پيشتر رفتم، گفتم:

يا يزيد! اگر پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم ما را به اين حال ببيند چه مي كني؟

پس آن ملعون گريست، و دستور داد كه ريسمان از گردن ها و كتف هاي ما بريدند. [2] .


پاورقي

[1] الارشاد: 120/2.

[2] المنتخب: 473/2.