ابن بابويه به سند معتبر از حضرت امام رضا عليه السلام چنين روايت كرده:

هنگامي كه سر مطهر سيدالشهداء عليه السلام را به مجلس يزيد - لعنه الله - آوردند، آن ملعون مجلس شرابي آراست و با حريفان مشغول خوردن شراب گرديد. وقتي از خوردن شراب فارغ شدند، دستور داد كه آن سر مطهر را در طشتي نهاده و در پايين تخت او را گذارده و بساط شطرنج بر آن گسترانيده و مشغول به شطرنج بازي گرديد و حسين عليه السلام و پدر او را ياد مي كرد و بر آنها استهزا مي نمود. همين كه بر حريف غالب مي شد، سه جرعه فقاع زهرمار مي كرد و ته مانده ي آن را در كنار طشت بر زمين مي ريخت... [1] .



فياسماء! جرت هذه الامور علي

مثل الحسين فموي بعده موري



آيا اين ظلم ها بر حسين عليه السلام رواست، پس اي آسمان! از هم بپاش و به موج و اضطراب درآي.



أين الرسول و ثغر كان يرشفه

تدقه بقضيب كف مخمور؟



آيا كجا بود پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم تا ببيند كه سر فرزندش را در مجلس شراب حاضر كردند و شراب خواران با چوب بر بوسه گاه او مي زنند؟



أين الرسول و شكوي حال عترته

ثكلي لثكلي و مأسور لمأسور؟



كجا بود پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم تا اسيرانش را ببيند كه از بي كسي، مصيبت زده و اسيري به اسير ديگري شكايت مي نمايد؟