بازگشت

سر مطهر امام حسين و جسارت يزيد لعين و اعتراض ابوبرزه ي اسلمي


آنگاه كه آن ولد الزنا چوبي از خيزران طلبيده و آن را گرفته و بر لب و دندان فرزند سيد عالميان مي زد و مي گفت:


«رحمك الله يا حسين! لقد كنت حسن المضحك»؛

خدا تو را رحمت كند اي حسين! كه خوش لب و دندان بودي (!!)

و كفرياتي چند مي خواند.

ابوبرزه ي اسلمي كه در مجلس حاضر بود رو به يزيد لعين كرد و گفت:

«ويحك يا يزيد! أتنكت بقضيبك ثغر الحسين بن فاطمة عليهماالسلام؟»؛

واي برتو اي يزيد! چوب بر لب ودندان حسين، فرزند فاطمه عليهماالسلام مي زني؟

فوالله الذي لا اله الا هو! لقد رأيت رسول الله (ص) صلي الله عليه و آله و سلم مرارا كثيرا يقبل ثناياه و أخيه»؛

سوگند به خدايي كه جز او معبودي نيست! چندين مرتبه ديدم كه پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم لب و دندان او و برادرش را مي بوسيد و مي فرمود:

«أنتما سيدا شباب أهل الجنة»؛

شما سيد جوانان اهل بهشت هستيد، خداوند كشنده شما را لعنت كند و از براي او عذاب جهنم را مهيا كند.

آن ملعون در غضب شد، امر كرد تا او را از مجلس بيرون كشيدند. [1] .


پاورقي

[1] مثيرالاحزان: 99-98، اللهوف: 213 و 214، بحارالانوار: 132/45.