بازگشت

حركت اهل بيت از كوفه به سوي شام


و اما حكايت آنچه در راه شام و در شام به اهل بيت گرام خيرالانام عليهم السلام رسيد اموري چند مي باشد كه قلم را تاب تحرير و زبان را قوت تقرير آن نمي باشد و


مجمل آن بنا به روايت سيد بن طاووس رحمه الله چنين است:

هنگامي كه نامه ي پسر زياد، به يزيد رسيد، در جواب نوشت كه: اسيران و سرها را روانه ي شام نما.

بنا به روايتي: زحر بن قيس را با جماعتي با سرها روانه كرده وبعد از فرستادن ايشان، امر كرد تا تهيه سفر اسيران را ديده، و تدارك گرفتند و امر كرد تا علي بن الحسين عليهماالسلام را به غل و زنجير درآوردند و ايشان توسط مخفر بن ثعلبه عايذي و شمر بن ذوالجوشن روانه ي شام كرد تا به سرها ملحق شدند.

و به روايتي: عمر بن سعد سركرده بود. [1] .

صاحب «منتخب» روايت مي كند:

شمر، خولي، شبث بن ربعي و عمرو بن حجاج را به همراه هزار سوار با اسيران و سرها فرستاد و به آنان دستور داد كه ايشان را بلاد شهره ي خلق نمايند.

آنان روانه ي شام شدند، اولين منزلي كه رسيدند و در آن منزل فرود آمدند. آن منزل خرابي بود، سر مقدس را در برابر گذاردند و اسيران را فرود آوردند.

- و بنا به روايت صاحب «مناقب»، مشغول شرب خمر شدند - [2] ناگاه ديدند دستي ظاهر شد و به قلم فولاد و مداد خون بر ديوار آن منزل نوشت:



أترجوا امة قتلت حسينا

شفاعة جده يوم الحساب



آيا آن گروهي كه حسين عليه السلام را بي جرم و گناه كشتند، اميدوار شفاعت جد او را در روز قيامت مي باشند؟!.

چون اين منظره را ديدند، ترسيدند. [3] .


پاورقي

[1] رجوع شود به: الارشاد: 118/2، اللهوف: 208، بحارالانوار: 124/45 و 125 و 130.

[2] المناقب: 61-57/4، بحارالانوار: 305/45 ح 4.

[3] المنتخب: 466/2 و 467.