بازگشت

فرستادن سر مطهر امام حسين به سوي ابن زياد


محمد بن ابوطالب موسوي روايت كرده:

سرهاي مقدسه ي سيدالشهداء عليه السلام و اهل بيت و اصحاب او، هفتاد و هشت سر بودند، كه ابن سعد ملعون آن سرها را بر قبايل مختلفه تقسيم كرد، تا هر طايفه اي سري داشته باشند، تا جايزه ي خود را از پسر زياد بگيرند.

بنابراين، طايفه ي كنده، سيزده سر داشت و رئيس آنان قيس بن اشعث بود؛ قبيله ي هوازن، دوازده سر داشتند - و بنا به روايت ابن شهر آشوب: بيست سر داشتند - و رئيس آنها شمر ولدالزنا بود؛

قبيله بني تميم، هفده سر، و به روايت ابن شهر آشوب: نوزده سر داشت؛

[قبيله ي] بني اسد، شانزده سر، و به روايت ابن شهر آشوب: نه سر؛

قبيله ي مذحج، هفت سر.

و ساير لشكر سيزده سر، كه ابن شهر آشوب ساير عسكر را، نه رأس ذكر كرده و قبيله ي مذحج را ذكر نكرده و مي گويد: همه ي حرم را اسير كرده و به كوفه بردند، مگر شهربانو را كه خودش را در فرات انداخت و هلاك كرد. [1] .

لكن اظهر اين است كه شهربانو عليهاالسلام در كربلا نبود، بلكه وي از نفاس وفات كرد، چنانچه در بعضي اخبار معتبره مي باشد. [2] .

محمد بن ابوطالب گويد:

ابن سعد ملعون، سرمقدس سيدالشهداء عليه السلام را در روز عاشورا توسط خولي بن


يزيد و حميد بن مسلم فرستاد و سرهاي ساير شهدا را بعدا با شمر ولدالزنا فرستاد و بقيه آن روز، تا ظهر در كربلا ماند و كشتگان خود را جمع كرده و سر آنها را بر ابدان خبيثه ي آنان وصل كرده و آنان را دفن كرد، ولي بدن مطهر امام حسين عليه السلام و ساير شهدا را برهنه و عريان و بي غسل و كفن بر زمين گذاشت (!!!). [3] .

آه! كه آنان را خارجي مي گفتند و مي گفتند: نبايد آنها را دفن كرد، اما چون اين خبر به پسر زياد رسيد، بسيار خوشحال و فرحناك شد و فتح نامه به هر جانب نوشت.


پاورقي

[1] رجوع شود به: المناقب: 121/4، بحارالانوار: 62/45.

[2] بحارالانوار: 11/46.

[3] بحارالانوار: 62/45.