بازگشت

امام حسين و حضرت عيسي


خداوند، عيسي عليه السلام را صاحب معجزه و آيات گرداني، مرده را زنده مي كرد، پيس را شفا مي داد، كور را روشن مي كرد؛

ولي حسين عليه السلام از بركت هدايتش، خلق عالم را از كفر و ضلالت - كه بدتر از موت است - احيا كرد و فرداي قيامت كه منصب شفاعتش مي دهند، خلق عالم را از هلاك سرمدي به حيات ابدي و نعيم جاويد مي رساند.

و اما احياء موتي، شفاي مرضي و غير ذلك از معجزات از آن صاحب كرامات ساميه، بديع نمي باشد و امثال اين امور از حضرتش بسيار جزئي است.

اگر ايشان اشاره كنند، افلاك منقلب مي شود، اگر بخواهند عراق را شام و شام را عراق مي كنند و اگر بخواهند مشرق را مغرب و مغرب را مشرق مي نمايند.

هر امري از ايشان معجزه بود، بلكه خود ايشان معجزه، بلكه اعظم آيات الهي بودند و در حالي از حالات، آياتي چند از ايشان صادر مي شد كه عقول و اوهام را حيران مي نمودند.

همين بزرگوار از وقتي كه از شكم مادر متولد شد تا در حالي كه در زمين كربلا مدفون گرديد آن قدر از غرايب از او ظاهر شد كه عقل ها از درك آنها سرگردان مي باشند.

در شكم مادر، همين كه سه ماه شد، حضرت فاطمه عليهاالسلام مي فرمايد:

خير و بركت به خانه ي ما رسيد، چون چهار ماهه شد، براي من در وحشت و تنهايي مونس بود، هر روز خود را سبك تر مي يافتم و نعمت و رحمت را بر خود فزونتر مي ديدم. چون پنج ماهه شد از نور


او، در تاريكي ها محتاج به شمع و چراغ نبودم و هر گاه در خلوت مي نشستم از اندرون خود، صداي تسبيح، تقديس و تهليل مي شنيدم. [1] .

هنگامي كه او را شهيد كردند و سر مقدسش بر سر نيزه بود؛ بر بالاي نيزه قرآن تلاوت مي نمود، و مي گفت: «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم». [2] .

و از قبر شريفش آن قدر معجزات ظاهر شده كه همه را حيران كرده است، همين بس كه خاكش شفاي دردها، ضررها، بلاها و امان از خوف ها گرديده و محل استجابت دعاست و بويش بهتر از بوي عنبر و عبير است.

جباري قصد آن نكرد، مگر آن كه كمر او شكسته شد، مريضي با صدق دل به آن مكان مقدس نرفت، مگر آن كه مرضش رفع شد؛ مديوني پا به آن مكان مقدس نگذاشته، مگر آن كه دينش ادا شد.


پاورقي

[1] بحارالانوار: 271/43 ح 39.

[2] الارشاد: 117/2، بحارالانوار: 121/45.