بازگشت

امام حسين و حضرت ابراهيم


خداوند حضرت ابراهيم عليه السلام را خليل خود گردانيد؛ زيرا كه محبتش به خدا خيلي زياد بود، كه در راه محبت او، دست از مال، جان و فرزند خود برداشت.

در حديثي آمده:

ابراهيم عليه السلام گوسفندان بسيار و بي حد داشت، روزي در صحرا در نزد گوسفندان بود، جبرئيل از گوشه اي با صداي خوش گفت: «سبوح قدوس رب الملائكة و الروح».

ابراهيم عليه السلام گفت: چه كسي بود كه نام حبيب مرا برد، اگر يك بار ديگر نام او را ببري، ربع گوسفندانم را به تو مي دهم.

جبرئيل باز همان را گفت، تا چهار مرتبه و او همه ي گوسفندانش را به او داد، پس


خداوند او را خليل خود خواند. [1] .

او را در آتش انداختند، جزع نكرد. گفتند: فرزندت را در راه ما فدا كن، سر نپيچيد.

و الحق هر يك از اين مقامات، مقامي است عظيم؛ و لكن سيدالشهداء عليه السلام عوض يك فرزند، دو فرزند و شش برادر و ده نفر از اقوام و اقارب خود را فدا كرد كه در عالم مثل ايشان نبود.

ابراهيم عليه السلام اراده ي ذبح فرزندش را كرد، ولي فرزندش را ذبح ننمود؛

اما سيدالشهداء عليه السلام فرزندش را فدا كرد به نحوي كه او را پاره پاره كردند.

ابراهيم عليه السلام را در آتش انداختند، و لكن آتش بر او گلستان شد؛

ولي سيدالشهداء عليه السلام را در درياي آتش تير، سنان و نيزه انداختند، اما گلستان آن حضرت، ريحانش نيزه ي دشمنان، غنچه اش تير مخالفان بود، سايه ي بدنش شمشير دشمنان، فرشش ريگ بيابان و نسيمش خاك و غبار و نعل اسبان بود.


پاورقي

[1] تفسير صافي: 505/1.