بازگشت

شهادت امام حسين به روايت هلال بن نافع


ابن طاووس رحمه الله و ابن نما، از هلال بن نافع روايت كرده اند كه گويد:

من با اصحاب عمر بن سعد ايستاده بودم، ناگاه مردي فرياد زد:

«أبشر أيها الأمير! فهذا شمر قد قتل الحسين»؛

اي امير! بشارت باد تو را كه شمر حسين را كشت.

مي گويد: من از صف تا نزديكي آن مظلوم بيرون رفتم، ديدم در ميان خاك و خون افتاده، نزديك است كه روح مقدسش از بدن مطهرش پرواز كند. به خدا قسم! هرگز كشته ي به خون آغشته اي نيكوتر و نوراني تر از او نديده بودم، نور روي و جمال او و هيئت او مرا حيران كرده و فكر كشتن او را از من برده بود.

ناگاه از او شنيدم كه مي گفت:

«أما تسقوني قبل طلوع روحي شربة من الماء؟»؛

آيا پيش از آن كه روح از بدنم جدا شود، شربت آبي به من نمي دهيد؟

ناگاه يكي در جوابش گفت: به خدا قسم! قطره اي از آب نخواهي چشيد، تا وارد جهنم شوي و از حميم جهنم بنوشي (!!)

آن حضرت تبسم كرده و فرمود:

آيا من وارد جهنم مي شوم و از حميم جهنم مي نوشم؟ نه، بلكه بر


جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم وارد مي شوم و در منزل او ساكن مي شوم (في مقعد صدق عند مليك مقتدر) [1] و از شراب طهور بهشت مي آشامم و به سوي آن جناب، از ظلم و ستمي كه به من كرديد و ظلمي كه به اهل بيت من و ياوران من نموديد، شكايت مي كنم.

مي گويد: همه ي آنان در غضب شدند، گويا بالمره رحم در دل هاي سنگ ايشان نبوده و او با ايشان تكلم مي كرد و او را شهيد كردند. [2] .

و از حضرت باقر عليه السلام روايت شده كه فرمود:

«... لقد قتل بالسيف، والسنان، و بالحجارة، و بالخشب، و بالعصا»؛

آن حضرت به وسيله شمشير، نيزه، سنگ و چوپ كشته شد.

«و لقد أوطأه الخيل بعد ذلك»؛ [3] .

و بعد از همه ي اينها بدنش را پامال سم اسبان كردند.

محتشم گويد:



كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدي

وين خيمه ي بلند ستون بي ستون شدي



كاش آن زمان كه اين حركت كرد آسمان

سيماب وار روي زمين بي سكون شدي



كاش آن زمان بر آمدي از كوه تا به كوه

سيلي سيه كه روي زمين قيرگون شدي



كاش آن زمان كه كشتي آل نبي شكست

عالم تمام غرقه ي درياي خون شدي



كاش آن زمان كه پيكر او شد درون خاك

جان جهانيان همه از تن برون شدي



آه! آه! چون آن حضرت را شهيد كردند، زلزله اي در عالم افتاد و شورشي در ميان ملائكه ي آسمان ها برپا شد، عالم ظلماني گرديد، بادهاي عظيم وزيد، آسمان خون باريد و از زمين خون جوشيد. [4] .

و در بعضي از روايات آمده: منادي از افق اعلا ندا كرد:

قتل الامام بن الامام، قتل والله! الحسين.


فنادي مناد عند ذلك في السماء:

ألا! انفصمت من دين أحمد العري.

ألا! قتلوا الاسلام والدين والتقي.

ألا! قتلوا سبط النبي الغضنفر. [5] .

آه! آه!



اجتز منه الشمر رأسا طالعا

أمسي له حجر النبوة مرقدا



فبكته أملاك السماوات العلي

والدهر بات عليه مشقوق الردا



وارتد كف الجود مكفوفا

و طرف العلم مطروحا عليه الأرمدا



والوحش صاح لمن عراه من الأسي

و الطير ناح علي عزاه وعددا



فلابكين عليك يابن محمد

حتي أوسد في التراب ملحدا



(انا لله و انا اليه راجعون). [6] .



پاورقي

[1] سوره‏ي قمر: آيه‏ي 55.

[2] اللهوف: 177، مثير الاحزان: 75، بحارالانوار: 57/45.

[3] بحارالانوار: 91/45 ح 30.

[4] اللهوف: 177، بحارالانوار: 57/45.

[5] رجوع شود به: مقتل الحسين عليه‏السلام: 147.

[6] سوره‏ي بقره: آيه‏ي 156.