واپسين لحظات امام حسين
نقل شده: چون آن مظلوم، از هيچ طرفي ياوري نديد، گوشه ي چشمش را به آسمان كرده، مي گفت:
«صبرا علي قضائك [يارب!]، لا معبود سواك، يا غياث المستغيثين». [1] .
پس استغاثه مي كرد، كسي جوابش را نمي گفت و دادرس طلب مي كرد، كسي به دادش نمي رسيد، ملائكه ي آسمان ها بگريه درآمدند و گفتند:
خداوندا! آيا اين همه ظلم ها بر فرزند پيغمبر تو مي كنند و تو مي بيني و تويي كه انتقام تو شديد مي باشد.
ندا رسيد: اي ملائكه! بر سمت راست عرش نظر كنيد!
چون نظر كردند، شخصي را ديدند كه ايستاده مشغول نماز است. ندا رسيد:
با همين قائم، از اين جماعت به جهت او انتقام خواهم كشيد، به درستي كه به جهت خون يحيي عليه السلام هفتاد هزار نفر از بني اسرائيل را كشتم و به زودي به جهت خون حسين عليه السلام پسر فاطمه عليهاالسلام هفتاد هزار از بني اميه را به دست مهدي قائم عليه السلام به قتل خواهم رساند. [2] .
پاورقي
[1] مقتل الحسين عليهالسلام: 142.
[2] بحارالانوار: 28/51 ح 1.