بازگشت

امام حسين و مهر پنهاني او در دل ها


آري، آن بزرگوار سر ارادت را خوب بر عتبه ي خدمتگذاري پروردگار خود گذارد و در ميدان جان سپاري خوب پاي فشرد و در مرحله ي محبت دوست پايداري كرد و در مقام خدمت و بندگي حق، خوب اجتهاد و كوشش نمود، و به اين جهت خداوند مهربان نيز، مرتبه ي او را نيكو بالا برد و جاه او را در نزد خود بسيار عظيم گردانيد.

حتي اين كه خاك قبرش را شفاي دردها گردانيد؛

بالاي سر قبرش را محل استجابت دعاي مؤمنان قرار داد؛

سلسله ي علويه ي عاليه ي سادات عالم را از نسل او قرار داد؛

خلفاي خود را - كه لنگرهاي آسمان و زمينند - از اولاد او گرداني؛

قبر مطهرش را محل آمد و شد ملائكه و مؤمنين گردانيد؛

دل ها را به سوي او مايل گردانيد كه به جهت او، از قتل و غارت خوف نمي كنند، از صدمه پروا ندارند و به زيارتش مي روند.

مدفنش را معراج ملائكه مقربين قرار داد كه فوجي مي آيند و فوجي مي روند.

و محبتش را علامت ايمان قرار داد، بلكه محبت او را بيشتر از امت هاي ديگر خود، در دل ها قرار داد.

چنانچه پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:

«ان للحسين عليه السلام محبة مكتومة في قلوب المؤمنين»؛ [1] .

به راستي كه براي حسين عليه السلام محبت پنهاني در دل مؤمنين مي باشد.

آري، والله! اگر به جهت محبت پنهاني نبود، چگونه با وجود اين كه قصه ي پرغصه ي او را هزار بار شنيده اند باز همين كه مي شنوند حسين عليه السلام را با لب تشنه، جگر خشكيده و شكم گرسنه سر بريدند؛ بي اختيار اشك از ديده مي ريزند؟


و هرگاه تصور مي كنند كه در ميان ميدان افتاده و به هر طرف نظر مي كرد و مي فرمود:

«أما من مجير يجيرنا؟ أما من راحم يرحمنا؟»؛ [2] .

آيا فريادرسي نيست كه در اين درماندگي ما را پناه دهد؟ آيا رحم كننده اي نيست كه بر بي كسي من رحم كند؟

بي اختيار آه پردرد مي كشند. به خدا قسم! چنان مرتبه اش را در نزد خود بلند كرد كه نه عقول را به پايه ي ادراك منزلتش دسترس و نه اوهام را بعد از تصور قصور خود، رسيدن به محل رفعتش هوس.


پاورقي

[1] در حديثي از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمده که حضرتش فرمود:«ان لقتل الحسين عليه‏السلام حرارة في قلوب المؤمنين لا تبرد أبدا...». رجوع شود به: مستدرک الوسائل: 318/10 ح 12084.

[2] بحارالانوار: 45/45 و 46.