بازگشت

آزمايش الهي و بشارت صابران


بعد از آن كه خردمند عاقل اين را دانست بايد در مقام صبر و شكيبايي بوده باشد، تا در بشارت (و بشر الصابرين) [1] داخل شود.

بدان كه مصايب دنيا را اقسامي چند هست به حسب اشخاصي كه به آن هشيار مي باشند.

چنانچه از فخر كاينات وارد شده كه:

«[ان] البلاء للظالم أدب، و للمؤمن امتحان، وللأنبياء درجة، وللأولياء كرامة»؛ [2] .

[به راستي كه] بلاي دنيا براي عاصي ظالم تأديب است تا تنبيه شود و توبه و انابه نمايد؛ و براي مؤمن، امتحان است تا صابر از غير صابر و شاكر از غير شاكر ممتاز و عاصي از مطيع معلوم شود؛

و براي انبيا درجه اي است كه هر چند بلا و محنتش بيشتر درجه اش در مقام وسيع تر مي باشد؛

و براي اوليا، تحفه و كرامت است.

پس از اينجا معلوم مي شود كه در اين بلاها و مصايب چقدر حكمت مي باشد؛ زيرا كه اقل مراتبش اين است كه براي او تأديبي باشد از سوء افعالش و كفاره اي باشد به جهت قبايح اعمالش، يا سببي باشد به استحقاق نعم باقيه و جنت دائمه كه:

«و كل نعيم دون الجنة صغير و كل بلاء دون النار يسير»؛


هر نعمتي را كه با بهشت مي سنجي كوچك و حقير مي باشد و هر بلايي در پيش آتش غضب الهي، سهل و آسان است.

خداوند با دوستانش عداوتي ندارد كه آنها را هميشه در بلاهاي گوناگون مبتلا سازد، بلكه مي خواهد آنها را به خود نزديك نموده و شايسته ي لطف خود گرداند.

حضرت صادق عليه السلام فرمودند:

در بهشت درجه اي است كه كسي به آن نمي رسد مگر به جهت بلايي كه بر بدن او برسد. [3] .

اين بلاها، عطاياها و مواهب سنيه اي است كه بايد بر آن صبر كرد، بلكه شكر نمود، زيرا اگر آن بلاها به جهت پاك كردن از خبائث معصيت باشد كه بدين وسيله اعظم از بلاها از تو برداشته مي شود و اگر به جهت استحقاق اجر باشد آنچه به تو مي دهد اعظم از آن است كه مرارت اين بلاها را باقي گذارد. او مي خواهد تو را با خود آشنا نمايد و تو از او گريزاني؟!

خداوند از دل هاي شكسته و بدن هاي خاضع و خسته خوشش مي آيد كه:

«اذا أحب الله عبدا جعل في قلبه نائحة من الحزن»؛

اگر خداوند بنده اي را دوست بدارد هميشه دلش را محزون مي نمايد. [4] .

خداوند ديده ي گريان و سينه ي نالان را دوست مي دارد كه:

«أنا عند المنكسرة قلوبهم و المندرسة قبورهم». [5] .

باري، اين مطلب واضح است، و واضح است بلايي كه به اوليا و مقربان مي رسد، نيست مگر به جهت رفع مقامات ايشان، چنانچه در حديث سابق گذشت.

پس مقربان به مقامات عاليه نمي رسند، مگر به صبر بر آنچه به ايشان وارد آيد،چرا كه اجر صابرين ازحيطه ي حصر بيرون و از حد تقرير افزون است، اكثر مقامات


عاليه را خداوند جليل مقرون به صبر نموده و به تضرع بر آن قرار داده و مي فرمايد:

(و جزاهم بما صبروا جنة و حريرا). [6] .

[در آيه ي ديگري مي فرمايد:]

(سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبي الدار). [7] .

حتي اين كه در اخبار وارد شده است كه: «صبر نصف ايمان است» [8] .

اين است كه مي فرمايد:

(وجعلنا منهم أئمة يهدون بأمرنا لما صبروا)؛ [9] .

ايشان را پيشوايان خلق گردانيدم كه مردم را به سوي امر ما راهنمايي كنند، چون در راه ما صبر كردند.

آري، تعب ها و زحمت ها كشيدند، سال هاي سال بر بلاهاي امت تحمل كردند، سنگبارانشان كردند، سر و روي ايشان را شكستند، به آتششان انداختند، با اره ايشان را شكافتند، سر ايشان را بريدند، به زندانشان انداختند، ايشان را به سخريه گرفتند و ساحرشان گفتند، صبر كردند.


پاورقي

[1] سوره‏ي بقره: آيه‏ي 155.

[2] بحارالانوار: 235/64 ح 54.

[3] بحارالانوار: 237/64.

[4] در حديثي آمده: «ان الله يحب کل قلب حزين»؛ بحارالانوار: 157/73.

[5] در بحارالانوار: 157/73 ضمن ح 3 آمده: «سئل أين الله؟ فقال: عند المنکسرة قلوبهم».

[6] سوره‏ي انسان: آيه‏ي 12.

[7] سوره‏ي رعد: آيه‏ي 24.

[8] رجوع شود به: بحارالانوار: 67/71 و 81 و 92.

[9] سوره‏ي سجده:آيه 24.