بازگشت

مشيت الهي و آزمايش بندگان


اما بعد، بدان كه پروردگار به خفاياي امور عالم و داناست و حقيقت و واقع هر چيزي در نزد او هويداست و ظاهر و باطن همه چيز، در نزد او ظاهر، علمش به اشيا قبل از خلقت و بعد از خلقت مساوي است.

پس در تميز مطيع و عاصي محتاج به امتحان نيست و تكاليف او به بندگان خود به جهت امتحان نمي باشد، لكن از آنجا كه عادت الله بر اين قرار گرفته كه بر خلق اتمام حجت شده باشد تا حدي از بندگانش را بر او حجت نداشته باشد.

مثل كسي كه مي خواهد كسي را امتحان كند و سعادت و شقاوت او را معلوم نمايد، او را به تكاليفي چند مكلف و به بلا و محنتي چند مبتلايش مي گرداند، تا مطيع از عاصي ممتاز و شاكر و صابر از غير جدا شود.

و اما در مورد تكاليف، حق اين است كه تكاليف نيست مگر به جهت مصالح نفس الامريه و حكمت هاي واقعيه كه آنها باعث اين احكام مختلفه مي باشند كه حسن افعال موجب امر به آن و قبحش، موجب نهي از آن مي باشد، به گونه اي كه حقيقت و نورانيت را هر عاقلي مي فهمد، چنانچه در واقع است مي دانست كه بايد آن را بجا آورد، و اگر قبح آن معصيت را در واقع مي فهميد لزوم ترك آن را مي دانست.

باري، نظر به اين كه، خداوند دنيا را محل قرار و آرام و دار راحت و نعمت قرار نداده، بلكه آن را دشمن داشته و از روزي كه آن را خلق فرموده به سوي او نظر نكرده و به منزله ي بال پشه اي آن را در نزد او اعتبار و مقداري نمي باشد؛ لهذا


مي خواهد كه دوستان او را نيز ميلي به آن نباشد و اين دار، دار راحت ايشان نباشد، چرا كه خود مي فرمايد:

«حلاوة الدنيا مرارة الاخرة، و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة»؛ [1] .

شيريني دنيا تلخي آخرت است و تلخي دنيا شيريني آخرت است.

نظر به اين كه، بعد از بسط خوان نعمت، كم نفسي است كه خود را از الوان اطعمه ي متلذذه باز دارد؛ لهذا گاهي، بنده ي خود را به فقر و پريشاني، گاهي به مرض و ناتواني و گاهي به ظلم و اذيت مبتلايش مي دارد.

اينها نيست مگر آن كه براي راحتي بنده ي خود مي خواهد. پس اين رفتار، همانند رفتار طبيب با مريض است كه به او امر مي كند كه قصد نموده و ادويه ي ناگوار را بنوشد، و از اطعمه ي لذيذه، پرهيز نمايد.

مريض نيز ثمرات اين امر را از صحت، عافيت، حيات، بقاء و التذاذ به جميع لذائذ در ازمنه ي متداوله ملاحظه مي نمايد، مي داند كه طبيب چه حق عظيمي بر او دارد، اگر چه كوچك طبعان بي خرد اوامر او را ناخوش دارند، بلكه شايد او را دشمن بدارند.

در حديثي آمده: پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:

«ان الله يتعاهد وليه بالبلاء، كما يتعاهد المريض أهله بالدواء»؛

خداوند عالم، جست وجو مي نمايد و در مقام اصلاح ولي خود، او را مبتلا به بلاي دنيا مي نمايد، چنانچه اهل مريض در جست و جوي حال و اصلاح احوال مريض خود به دوا دادن مي باشد.

«و ان الله ليحمي عبده الدنيا، كما يحمي المريض من الطعام»؛

و به راستي كه خدا بنده خود را از دنيا پرهيز مي دهد، هم چنانچه مريض از طعام غير مناسب پرهيز مي كند. [2] .

و از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند:

خداوند مؤمن را به بلاي دنيا تعاهد و سرپرستي مي كند، بر او شبي نمي گذرد مگر آن كه او را به مرضي در بدن او، يا به مصيبتي ديگر از مصايب دنيا سرپرستي مي كند. [3] .


پاورقي

[1] در نهج‏البلاغه، در بخش کلمات قصار، از أمير مؤمنان علي عليه‏السلام نقل شده که حضرتش مي‏فرمايد: «مرارة الدنيا حلاوة الاخرة، و حلاوة الدنيا مرارة الاخرة» نهج‏البلاغة: کلمه‏ي قصار 253. بحارالانوار: 131/73.

[2] بحارالانوار: 236/64 ضمن ح 54.

[3] رجوع شود به: بحارالانوار: 236/64 و 237 ضمن ح 54.