بازگشت

شگفتا از كارهاي دشمنان


آري، نيكو حرمت او را داشتند و نيكو به چشم هاي خود جا دادند.

كاش بعد از آن كه به چشم جا ندادند و بر ديده ننشانيدند، برهنه بر زمينش نمي انداختند!

كاش حال كه بر دوشش سوار نكردند، سرش را بر نيزه نمي زدند و شمشير بر دوشش نمي زدند!

كاش حال كه حرمتش نمي داشتند، حرمش را اسير نمي كردند!

كاش حال كه دست از اهانتش برداشتند، دستش را قطع نمي كردند!

كاش بعد از آن كه پاي از ياريش كشيدند، پا در ميدان محاربه اش نمي گذاشتند!

كاش بعد از آن كه محبتش را از سينه بيرون كردند، عداوتش را در دل نمي گرفتند و اگر عداوتش را در دل ورزيدند. كاش دلش را خون نمي كردند!

كاش سينه اش را خورد نمي كردند، يا آن كه بعد از كشتن، بدنش را از زمين بر مي داشتند!



اگر كشتند چرا خاكش نكردند

كفن بر جسم صد چاكش نكردند



ترحم بر يتيمان با چه بودي

كه بر نيزه سر پاكش نكردند



باري، اگر اين همه را انجام دادند، كاش در مصيبتش شادي نمي كردند، روز


ماتمش را عيد نمي گرفتند و بلاد را آزين نمي بستند.

شيخ طوسي رحمه الله به سند معتبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه حضرتش فرمود:

آل بني اميه - لعنهم الله - و كساني كه آنها را بر كشتن امام حسين عليه السلام از اهل شام اعانت و ياري كردند، نذر نمودند كه اگر حسين عليه السلام كشته شود و كساني كه به جنگ او رفته اند، سالم مراجعت نمايند و خلافت در آل ابي سفيان قرار گيرد، آن روز را عيد گرفته و روزه گيرند و در آن روز به ديدن يكديگر بروند، چنانچه در اعياد مي كنند. [1] .

و صاحب «مناقب» از حضرت باقر عليه السلام روايت مي كند كه فرمود:

جددت أربعة مساجد بالكوفة فرحا لقتل الحسين عليه السلام؛

چهار مسجد در كوفه از جهت شكرانه ي كشتن حسين عليه السلام بنا شد:

1- مسجد اشعث؛

2- مسجد حرير؛

3- مسجد سماك؛

4- مسجد شبث بن ربعي، لعنهم الله. [2] .

فواعجباه! من مصيبة ما أعظمها! و بلية ما أفجعها، مصيبة لم تسمعها اذن في الأنام، و لم ترها عين في المنام، و رزية لم يشاهد مثلها في صفحات الليالي و الأيام.

فواحسرتاه! علي قتيل العبرات و أسير الكربات، والشهيد المطروح في الفلوات.

ووامحنتاه! علي الأجساد العاريات والأعضاء المقطعات.

و والهفاه! علي النسوة المأسورات والذراري الموتورات.

و وا أسفاه! علي الأيدي المغلولات والأعناق المكبلات.


فهل تبكون لفوات الحسين عليه السلام و لا تبكون لقتل الامام الشهيد الغريب؟

هل تتمتعون ببارد الماء و حسينكم قتيل الظماء؟!

هل تستلذون بلذيذ الطعام والأدام وامامكم و أصحابه الكرام عناه أيدي اللئام و سفاه جرع كؤوس الحمام؟!

و هل تستريحون علي الفراش والوساد و مولاكم و مولي الأنام مطروح بلا و طاء و لا مهاد و علي الدنيا بعد العفا؟!

خدا رحمت كند سيد مهدي طباطبائي را، چه خوش گفته:



كيف السلو و نار القلب تلتهب

والعين خلق قذاها دمعها سرب؟!



چگونه آرام گيرم و حال آن كه آتش دل شعله ور گرديده و خاشاكي در چشم ريخته شده كه بي اختيار آبي از آن جاري مي باشد؟!



ألقي المصاب علي الاسلام كلكلة

فكل منتسب للدين مكتئب



چنان مصيبت سينه براسلام انداخته و اهل اسلام را فراگرفته كه هر كس كه نسبتي به اسلام و دين دارد و بويي از اسلام از او مي آيد در حزن و اندوه مي باشد.



لا صبر في فادح عمت رزيته

حتي اعتر الصبر منه الحزن والوصب



صبر و آرام نمي توان كرد در مصيبتي كه بليه ي آن چنان عمومي و شدت كرد كه صبر بر آن باعث اندوه دايم و مرض هاي درون و بيرون مي باشد.



لا تقدر العين حق القدر من صبب

و ان جرت حين تجري دمعها الصلب



هرگز چشم نمي تواند به آنچه لازمه ي اشك ريزي است در اين مصيبت وفا نمايد، اگر چه نهرهاي اشك از او بريزد.



يستحقر الدمع فيمن قد بكته دما

أرجاؤها الجون والخضراء والشهب



اشك چشم در مصيبت كسي كه اطراف آسمان، زمين و كوه ها بر او خون گريستند حقير و كم است.



قل البكاء علي رزء يقل له

شق الجيوب و عط القلب والعطب



گريه در مصيبتي كه دريدن جامه، بلكه شكافتن دل، بلكه هلاك نمودن خود در آن قليل است، كافي نيست.



كيف العزاء و جثمان الحسين علي ال

رمضاء عار جريح بالثري ترب




چگونه آرام مي گيرند شيعيان و حال آن كه بدن مطهر حسين عليه السلام را برهنه و عريان پاره پاره كرده و بر روي خاك و ريگ هاي گرم انداختند؟



والرأس في رأس ميال يطاف به

و يقرع السن منه شامت طرب



سر منورش را بر نيزه ي بلند زدند و در اطراف بلاد گردانيدند و با شماتت و خوشحالي چوب بر دندان هاي او، كه بوسه گاه پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود، زدند.



و أهل بيت رسول الله في نصب

أسري النواصب قد أسراهم النصب



آه! زنان و دختران رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در تعب و هلاكت اسير گروه نواصب مي باشند و از صبح تا شب آنها را راه مي برند.



والناس لا جازع فيهم و لا وجع

و لا حزين و لا مسترجع كئب



اين ها همه بدتر كه با اين حالات نه كسي بر ايشان جزع و فزع مي كند و نه كسي دلش به درد مي آيد و نه كسي محزون و دلگير مي باشد و نه كسي مي گويد: (انا لله و انا اليه راجعون). [3] .



فليت عين رسول الله ناظرة

ماذا جري بعده من معشر نكبوا



كاش پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود و مي ديد كه بعد از او، امت به عترت او چه كردند؟



كم بعده من خطوب بعده خطب

لو كان شاهدها لم تكثر الخطب



آري، اگر پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود، كسي جرأت نمي كرد كه به اهل بيت او به ديده ي خيانت نظر كند، و اگر علي مرتضي عليه السلام بود، كسي جرأت نمي كرد كه به فرزند مظلومش جفا نمايد.


پاورقي

[1] امالي شيخ طوسي: 667 ح 1397، بحارالانوار: 95/45 ح 41، وسائل الشيعه: 462/10 ح 13852.

[2] بحارالانوار: 189/45 ح 35.

[3] سوره‏ي بقره: آيه‏ي 156.