بازگشت

مبارزه عبدالله بن مسلم


اولين كسي كه از اهل بيت عليهم السلام پا در عرصه ي جوان مردي نهاد؛ عبدالله بن مسلم بن عقيل بود كه مادرش رقيه، دختر اميرالمؤمنين عليه السلام بود و به مقتضاي «الولد الحلال يشبه بالخال» جواني بود بي بدل و به نص حديث، در عالم مثل و شبيه نداشت. [1] .

بعد از آن كه از دايي بزرگوار خود اجازه حاصل كرد، قدم در عرصه ي نبرد گذاشت و مي گفت:



اليوم ألقي مسلما و هو أبي

و فتية بادوا علي دين النبي



ليسوا بقوم عرفوا بالكذب

لكن خيار و كرام النسب



من هاشم السادات أهل الحسب

امروز، روزي است كه كشته مي شوم و به وصال پدرم مسلم عليه السلام فائز مي گردم و از فراق جوانان نامداري كه به شمشير آبدار به شهادت رسيدند، خلاص مي گردم و به آنان ملحق مي شوم.



آنان صديقان و راستگويان اخبار و نجيبان نامدار مي باشند كه به نجابت خود رسيدند و من هم به آنان ملحق خواهم شد.

آنگاه خود را بر آن قوم زد و در ميان ايشان افتاد تا اين كه سه حمله بر ايشان كرد و نود و هشت نفر را در آن حمله به درك فرستاد.

آخرالامر در گوشه اي دست بر پيشاني گذاشته بود كه ملعوني تيري به پيشاني او زد و دست و پيشاني او را سوراخ كرد و به جهت آن، از اسب افتاد، ملعوني بنام عمرو بن صبيح - وبه روايتي:اسد بن مالك - او را شهيد كرد. [2] .


پاورقي

[1] اشاره به حديث شريفي از امام رضا عليه‏السلام که در صفحه 349 همين کتاب گذشت.

[2] اشاره به حديث شريفي از مام رضا عليه‏السلام که درصفحه 349 همين کتاب گذشت.