بازگشت

خروج شمر ملعون و اعزام لشكرهاي متعدد به كربلا


از منبر پايين آمد و شروع به بسط مال كرد، وقتي آن قوم دنياپرست بي دين چنين مشاهده نمودند، دست از آخرت خود بالمره شسته، طريق بي وفايي و مسلك بي حيايي كه سيرت مستمره ي ايشان بود، سلوك نموده، به قليل از عطاهاي شوم آن ميشوم قناعت نموده و هر يك چند ديناري، يا درهمي گرفته، نيزه و شمشير خود را برداشته و به حرب نوباوه ي رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم روي به كربلا نهادند.

فأول من خرج شمر بن ذي الجوشن في أربعة آلاف؛

اولين كسي كه بيرون رفت، شمر بن ذي الجوشن ملعون بود كه با چهار هزار نامرد روانه ي كربلا گرديد.

آنها با لشكر پسر سعد، نه هزار نفر شدند؛ زيرا كه چهار هزار نفر نيز با خودش و هزار نفر با حر بودند، مجموع نه هزار سوار شدند.

يزيد بن ركاب كلبي نيز با دو هزار كافر روانه ي كربلا گرديدند؛

حصين بن نمير سكوني با چهار هزار اشرار روانه ي آن ديار گرديد؛

نصير بن فلان با دو هزار و يكي ديگر از قبيله ي مازن با سه هزار نفر از كفار، روانه ي حرب آن سيد ابرار گرديدند. مجموع اينها بيست هزار نفر گرديدند.

و به روايت ابن بابويه: عبدالله بن حصين تميمي را نيز با هزار سوار و محمد بن اشعث بن قيس را با هزار سوار روانه كردند.

و به روايت ديگر: شبث را با چهار هزار نامرد روانه نمود. [1] .

محمد بن ابي طالب موسوي - كه يكي از علماي ثقات است - مي گويد:

فما زال يرسل اليه بالعساكر حتي تكامل عنده ثلاثون ألفا ما بين فارس وراجل؛

پياپي عساكر شقاوت اثر اجتماع نمودند، تا سي هزار سواره و پياده جمع شدند. [2] .


اين قول مشهور و موافق بسياري از اخبار مي باشد.

و به روايتي: بيست و دو هزار نفر بودند.

محمد بن اسماعيل بخاري، كه امام اهل سنت است، مي گويد: چهل هزار نفر بودند.

سثيد بن طاووس رحمه الله، كه از اعاظم علماي اهل شيعه، مي گويد: صدهزار نفر بودند. [3] .

ابومخنف، لوط بن يحيي ازدي، صد و بيست و دو هزار نفر ذكر كرده، كه هشتاد هزار سوار و چهل و دو هزار پياده كه ده هزار نفر آنان كرد، هزار نفر از خوارج و هشت هزار نفر توشه بردار بودند و پياپي نعل بندي مي كردند و نيزه و شمشير تيز مي نمودند و به قصد كشتن سيد و مولاي عالميان بيرون مي رفتند و فوج فوج مي آمدند و در برابر آن غريبان بي معين و ياور، صف مي كشيدند و دل هاي مقدسه ي آن بي كسان را در خوف و تشويش مي انداختند. [4] .

بنا به روايت شيخ مفيد رحمه الله و بعضي ديگر: روز پنجشنبه، دوم محرم بود كه آن حضرت وارد كربلا شدند. [5] .

و در روز جمعه، سوم محرم، عمر بن سعد وارد گرديد و پياپي لشكر آمدند تا ششم محرم جمعيت ايشان جمع شده بود. سپه سالار لشكر، عمر سعد بود و پسرش حفص وزير بود.

شمر ملعون دو منصب داشت: يكي آن كه سر كرده ي پيادگان بود، ديگر آن كه نقيب لشكر بود.

و سنان بن انس نخعي، لشكرنويس بود؛ خولي اصبحي و حرملة بن كاهل


علمدار بودند.

ابو ايوب غنوي، سر كرده ي پيل داران بود و همين ملعون بود كه تير بر حلقوم منور سيد الشهداء عليه السلام زد.

و محمد بن اشعث ملعون كه خواهرزاده ي ابوبكر بود و پدرش در خون اميرالمؤمنين عليه السلام شريك بود و خواهر ملعونه اش، اسماء به امام حسن عليه السلام زهر داد و خودش نيز به كشتن سيدالشهداء عليه السلام آمده بود، سركرده ي تيراندازان بود.

و همين ملعون بود كه به جهت شكرانه ي كشتن سيدالشهداء عليه السلام مسجدي در كوفه ساخت، كه از مساجد اربعه ي ملعونه مي باشد.

عمر بن صبيح صيداوي، سركرده ي سنگ اندازان بود، و منقذ بن مره ي عبدي - كه قاتل حضرت علي اكبر عليه السلام است - قاصد فتح بود. [6] .

اينها همه از براي كشتن جگرگوشه ي فاطمه ي زهرا عليهاالسلام و نوباوه ي علي مرتضي عليه السلام اجتماع كردند. جان هاي همه ي شيعيان به فداي مظلوميتت گردد، اي ابا عبدالله!

وقتي عساكر كفر و شقاوت مجتمع شدند، ابن زياد به پسر سعد نوشت:

اني لم أجعل لك عذرا في كثرة الخيل و الرجال، فانظر! لا أصبح و لا أمسي الا و خبرك عندي غدوة و عشية؛ [7] .

من در بسياري لشكر عذري از براي تو باقي نگذاشتم، پس بايد در فكر و نظر باشي، صبح و شام بايد خبرت به نزد من بيايد.


پاورقي

[1] امالي شيخ صدوق: 219 و 220 ضمن ح 239، بحارالانوار: 385/44 و 386، رجوع شود به: الدمعة الساکبه: 261/4.

[2] بحارالانوار: 385/44.

[3] حديقة الشيعه: 666/2، به نقل از سيدبن طاووس رحمه‏الله.

[4] در مورد تعداد لشکريان شقاوت‏پيشه، اقوال زيادي نقل شده، به منابع زير مراجعه شود: مقتل الحسين عليه‏السلام (ابن اعثم کوفي): 107، المناقب: 106/4، اللهوف: 145، مقتل الحسين عليه‏السلام خوارزمي: 344، المنتخب: 429/2، الدمعة الساکبة: 261/4، ذريعة النجاة: 130-128.

[5] الارشاد: 82/2، بحارالانوار: 380/44.

[6] رجوع شود به: بحارالانوار: 4/45 و 44، مقتل الحسين عليه‏السلام: 114.

[7] بحارالانوار: 386/44: 44.