بازگشت

نگاهي به تقابل ميان دنيا و آخرت


از اين آيه ي شريفه و غير آن معلوم مي شود كه: كسي كه دنيا را اختيار كرده، او را در آخرت نصيبي جز غضب الهي و عذاب غير متناهي نيست. و وجهش ظاهر است، زيرا كسي كه دنيا را مراد و مطلب خود قرار داد، او را فكري بجز فكر آن و ذكري بجز ذكر آن نيست و در اين حال، آخرت و اسباب آخرت را وسيله ي تحصيل دنياي خود قرار مي دهد.

از حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرمود:

«[ان] في طلب الدنيا اضرارا بالاخرة و في طلب الاخرة اضرار بالدنيا [فأضروا بالدنيا، فانها أولي بالاضرار]»؛ [1] .

در طلب دنيا ضرري به آخرت است همچنان كه در طلب آخرت ضرري به دنيا


است [پس به دنيا ضرر برسانيد، چرا كه آن سزاوار ضرر شدن است].

واز پيشرو سالكين وازهد زاهدين اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده كه فرمود:

«[ان] الدنيا و الاخرة عدوان متفاوتان و سبيلان مختلفان، فمن أحب الدنيا و تولاها أبغض الاخرة و عاداها»؛

دنيا و آخرت دشمن يكديگر و دو راه مختلفند كه رو به هر كدام آوردي از ديگري دور مي افتي.

«و هما بمنزلة المشرق و المغرب و [ماش] بينهما، كلما قرب من واحد بعد من الاخرة، [و هما بعد ضرتان]»؛

آن دو مثل مشرق و مغربند كه قرب هر يك، بعد ديگري را لازم دارد، كه مثل دو زن مي باشند كه در حباله يك زوج باشند كه هر كدام را كه راضي مي كند، ديگري را ناخوش نموده است. [2] .

آري، اهل دنيا را گول نزده است مگر نعمت هاي عاجله اش، لذايذ زائله اش و زخارف باطله اش، چون چشم هاي باطني كور و گوش هاي واقعي كر گرديده و به غير از آوازهاي مطربه ي دنيا و اهل آن چيزي را نمي شنوند، و بجز سرخ و زردي دنيا چيزي نمي بينند، و بجز حلاوت دنيا لذتي نمي برند به آن مغرور مي گردند؛

و لكن ندانسته اند كه هنوز كامي از آن شيرين نگرديده كه هزار نيش زهرآلود در عقب آن مي رسيد، و هنوز دمي نياسوده كه هزار تير زهرآلود بر جگرش فرود مي آمد، بلكه راحتش مشوب با هزار منت و عزت منوط با هزار ذلت است.

اين است كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد:

«[أيها الناس!] انما أنتم في هذه الدنيا غرض تنتضل فيه المنايا، مع كل جرعة شرق، و في كل أكلة غصص، لا تنالون منها نعمة الا بفراق اخري، و لا يعمر معمر منكم [يوما] من عمره الا بهدم آخر من أجله...»؛ [3] .

شما در اين دنيا، نشانه ي تيرهاي بلا هستيد.به راستي كه با هر جرعه ي شربتي از


آن، شكستگي در گلو مي باشد و با هر لقمه، گلو گرفتني مي باشد. نعمتي نمي رسد مگر بعد از مردن نعمتي ديگر كه راحت آن با غصه ي فراق اول مخلوط شده، و زماني را درك نمي كند مگر آن كه زماني از عمرش، از دست رفته باشد كه خوشي اين روز با الم فراق ايام گذشته، مربوط است.

اينها همه سهل است كه هنوز چشم نگشوده بايد رفت، هنوز اساس نچيده كه بايد برچيد، هنوز يك خواب راحت نكرده كه بايد كوچ كرد، و هنوز به اتمام نرسانيده كه بايد خراب كرد. [كه حضرتش فرمود:]

«بلي، الدنيا تغر و تضر و تمر...» [4] .

دنيا ابتدا به خود آرايشي مي دهد، گول مي زند و فريب مي دهد. چون فريب داد ضرري رساند و دستش را از آخرت كوتاه مي كند. پس مي گذرد و درمي رود.

آري، خيمه اي است بي عماد، سرادقي است بي اوتاد، بوستاني است بي نبات، بنايي است بي ثبات، بادي است سرگرداني، خاكي است ظلماني، آتشي است بي قرار، سرايي است ناپايدار كه:

«فالويل كل الويل لمن باع نعيما دائم البقاء بكسرة تفني و خرقة تبلي»؛

واي بر آن كه نعيم ابدي را به پاره ناني كه عن قريب فاني مي شود، و پارچه ي كهنه ي ناقابلي كه به زودي مندرس مي گردد، بفروشد. [5] .

اينها همه سهل است، اگر دنيا بعد از اختيارش دو روزي رو مي كرد و ساعتي كامي از ايشان شيرين مي شد، نيكو مي بود. شنيدي كه پروردگارت مي فرمايد.

([من كان يريد العاجلة] عجلنا فيها ما نشاء لمن نريد). [6] .

«كساني كه دنيا را خواستند به هر كه خواستيم، آنچه خواستيم مي دهيم».

نه اين كه هر كس رو بگرداند اين نيز رو به آن كند.

در بعضي احاديث قدسيه وارد شده كه:

«يابن آدم! ان رضيت بما قسمت لك ارحت قلبك [و بدنك] و أنت محمود


[عندي]، و ان لم ترض بما قسمت لك سلطت عليك حب الدنيا حتي تركض فيها ركض الوحش في البرية ثم لا تنال منها الا [ما] قدرت لك و أنت مذموم عندي...»؛ [7] .

اي پسر آدم! اگر به آنچه كه به جهت تو قسمت كرده ام، راضي شدي در راحتي خواهي بودو تو در نزد من، پسنديده مي باشي و گرنه بر تو محبت دنيا را مسلط مي كنم تا در عقب اين، مثل دويدن وحشيان در صحرا بدوي، پس به تو نخواهد رسيد مگر آنچه مقدر شده و با اين خوي، نزد من ناپسند و مذموم مي باشي.

از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شده كه حضرتش فرمود:

«ان أخسر الناس صفقة، و أخيبهم سعيا؛ رجل أخلق بدنه في طلب آماله [8] ، و لم تساعده المقادير علي ارادته، فخرج من الدنيا بحسرته، و قدم علي الاخرة بتبعته»، [9] .

به راستي كه زيان كارترين خلق در قيامت كسي است كه بدن خود را در پي آرزوهاي خود، كهنه و فرسوده كند و از براي او تقديرات الهي مساعدت ننمايد، پس با دل پرحسرت از دنيا مي رود و با بارهاي معصيت وارد آخرت مي گردد.

پس، بسيارند اشخاصي كه شب و روز از پي تحصيل جاه و جلال و مال و منال دنيا دويدند و كام خود را از آمال، شيرين نكرده اند و چه بسيارند اشخاصي كه دين به دنيا فروختند و از اشجار آمال روزگار بري نچيدند.


پاورقي

[1] الکافي: 131/2 ح 12، بحارالانوار: 61/70 ح 30.

[2] نهج‏البلاغه: کلمه‏ي قصار 104، بحارالانوار: 129/70 ح 133.

[3] نهج‏البلاغه: خطبه‏ي 143.

[4] بحارالانوار: 119/70، ضمن ح 110.

[5] محاسبة النفس: 181.

[6] سوره اسراء: آيه‏ي 18.

[7] السنيه (مخطوط): 65. با اندکي تفاوت.

[8] در نهج‏البلاغه آمده: «في طلب ماله».

[9] نهج‏البلاغه: کلمه‏ي قصار 435، بحارالانوار: 38/100 ح 85.