بازگشت

منزل خزيميه و خواب حضرت زينب


امام حسين عليه السلام قطع منازل مي فرمود و پسر زياد چنان راه ها را مسدود كرده بود كه از «واقصه» تا راه شام و از آنجا تا راه بصره نمي گذاشتند كسي داخل شده يا بيرون رود.

حضرت در بين راه به يكي از اعراب رسيدند، از وي استفسار امور فرمودند.

گفت: نمي دانم؛ «غير أنا لا نستطيع أن نلج و لا أن نخرج»؛ مگر آن كه نمي توانيم وارد شهر شويم، يا بيرون آييم. [1] .

صاحب «مناقب» مي گويد:

وقتي امام حسين عليه السلام وارد «خزيميه» [2] شده و نزول اجلال فرمودند يك شب و يك روز در آنجا ماندند، صبح خواهر آن حضرت، زينب خاتون عليهاالسلام به نزد آن حضرت آمد، عرض كرد: آيا خبر ندهم به تو چيزي را كه دوش شنيده ام؟

فرمود: بگو.

گفت: شب به جهت امري بيرون آمدم، از هاتفي شنيدم كه مي گفت:



ألا يا عين فاحتفلي بجهد

فمن يبكي علي الشهداء بعدي



اي چشم! گريه كن و بر گريستن جد و جهد كن و در ريختن آب چشم، كوشش نما، چه كسي بر آن شهيدان بعد از من گريه خواهد كرد؟!



علي قوم تسوقهم المنايا

بمقدار الي انجاز وعد



اي چشم! گريه كن بر آن قومي كه مرگ آنها را مي دواند، تا موضعي كه بايد به وعده ي خود


وفا نمايند.

حضرت فرمود: اي خواهر! آنچه قضاي الهي است، خواهد شد. [3] .


پاورقي

[1] الارشاد: 72/2، بحارالانوار: 371/44.

[2] منزلي براي حاجيان ميان أجفر و ثعلبيه است.

[3] المناقب: 103/4، بحارالانوار: 372/44، با اندکي تفاوت.