نامه ي عبدالله بن جعفر بن امام حسين توسط دو فرزندش
عبدالله جعفر، پسرهاي خود عون و محمد را فرستاد و نامه اي خدمت آن حضرت نوشت و به ايشان داد، در آن نامه اظهار ترك آن سفر و اصرار بر آن كرده بود كه: تعجيل مفرماييد تا من به خدمت شما برسم.
خود عبدالله بن نزد عمرو بن سعيد رفت و از او خواهش نمود كه براي آن حضرت نامه اي بنويسد، كه مشتمل بر امان ايشان و نيكي و احسان بوده باشد، وي قبول كرد و نوشت:
او نامه را گرفت و با يحيي بن سعيد به عقب آن سالار كاروان ابتلا روان گرديد، چون به خدمت آن حضرت رسيدند، نامه ي عمرو را به آن حضرت دادند و اصرار زياد و مبالغه ي بسيار بر ترك آن سفر و مراجعت ايشان كردند.
امام حسين عليه السلام فرمود: جدم مرا در خواب امري كرده و به سوي آنچه فرموده، روانم.
عرض كردند: آن خواب چيست؟
فرمود: به كسي نگفته ام و نخواهم گفت، تا خدا را ملاقات نمايم.
چون ايشان مأيوس شدند، عبدالله به پسرهاي خود امر كرد كه بايستي در خدمت آن حضرت باشيد و با دشمنان او جهاد نماييد، و خود با يحيي بن سعيد به مكه بازگشتند. [1] .
پاورقي
[1] بحارالانوار: 366/44.