ابن طاووس رحمه الله گويد:

هنگامي كه امام حسين عليه السلام اراده فرمود از مكه بيرون آيد خطبه اي خواند كه بعضي از عبارات و مضامين آن چنين است كه فرمود:

الحمد لله و ما شاء الله و لا حول و لا قوة الا بالله و صلي الله علي رسوله و سلم [خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتاة]؛

به راستي كه خدا مرگ را بر گردن فرزندان آدم مانند گردنبندي انداخت كه ايشان را به سوي آخرت مي كشد.

و ما أولهني الي أسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف [و خير لي مصرع أنا لاقيه]؛

و چه مشتاق و بي تاب گرديده ام به خدمت آباء خود مثل اشتياق يعقوب به يوسف، و از براي من، محل كشته شدني اختيار كرده اند كه به آن خواهم رسيد.

كأني بأوصالي تقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلاء [فيملأن مني أكراشا جوفا و أجربة سغبا، لا محيص عن يوم خط بالقلم.

رضي الله رضانا أهل البيت، نصبر علي بلائه، و يوفينا أجر الصابرين، تشذ


عن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم لحمته، بل هي مجموعة له في حظيرة القدس يقر بهم عينه و ينجز بهم وعده.

من كان باذلأ فينا مهجته، و موطنا علي لقاء الله نفسه، فليرحل معنا، فاني راحل مصبحا ان شاء الله.]؛ [1] .

گويا مي بينم كه به زودي اعضاي من در صحراي كربلا پاره پاره مي شود، و چاره اي نيست از دريافتن روزي كه مقدر گرديده براي اين امر، و ما اهل بيت به قضاي الهي تن در داده ايم و به بلاي او صبر مي كنيم تا به ما، بهترين عطاي صبركنندگان را عطا فرمايد، و به زودي آن اعضاي پاره پاره در حظيره ي قدس در نزد حضرت رسالت صلي الله عليه و آله و سلم مجتمع خواهد گرديد، حق تعالي ديده ي او را روشن خواهد گردانيد و وعده هاي خود را به عمل خواهد آورد.

هر كه آرزوي شهادت دارد و شوق جان باختن در راه ما را دارد، با ما كوچ نمايد كه ما فردا صبح روانه ايم، ان شاء الله.