بازگشت

امام حسين و ثواب گريه بر او


شيخ كشي از زيد شحام روايت مي كند كه گويد:

من با جمعي از اهل كوفه در خدمت حضرت صادق عليه السلام بوديم، در اين هنگام جعفر بن عفان طائي وارد شد، حضرت او را به نزد خود خواند و در پيش خود نشانيد و فرمود:

يا جعفر!

عرض كرد: لبيك! جعلني الله فداك.

فرمود: «بلغني أنك تقول الشعر في الحسين عليه السلام و تجيد»؛

شنيدم كه تو در مرثيه ي جدم حسين عليه السلام شعر مي گويي و نيكو مي گويي؟!

عرض كرد: بلي، فداي تو شوم.

حضرت فرمود: بخوان.

او شروع به خواندن نمود، آن حضرت شروع به گريستن كرد، كساني كه دور آن حضرت بودند نيز گريستند. آن حضرت آن قدر گريست كه آب از ديدگان مباركش بر محاسن شريف و بر رويش جاري شد و محاسن شريفش تر شد.

آنگاه امام صادق عليه السلام فرمود:

«يا جعفر! والله! لقد شهدت ملائكة [الله] المقربون هاهنا يسمعون قولك في الحسين عليه السلام؛

به خدا قسم! ملائكه مقربين در اين مجلس حاضر شدند كه مرثيه ي تو را بر حسين عليه السلام بشنوند، و به تحقيق كه آنها گريستند؛ همچنان كه ما گريستيم و زيادتر گريستند، و به تحقيق كه خدا در اين ساعت بهشت را بر تو واجب گردانيد و تو را آمرزيد.


آنگاه فرمود:

«يا جعفر! ألا أزيدك»؛ آيا زياد بگويم؟

عرض كرد: بلي، اي سيد من!

فرمود:

كسي نيست كه در مرثيه ي جدم حسين عليه السلام شعر بخواند پس بگريد يا بگرياند مگر اين كه خدا بهشت را براي او واجب گرداند و او را بيامرزد. [1] .

ابن قولويه از ابي هارون مكفوف روايت مي كند كه هارون گويد: حضرت صادق عليه السلام در حديث طويلي فرمود:

كسي كه در نزد او، يادي از امام حسين عليه السلام شود. و از چشم او بقدر بال مگسي اشك جاري شود، ثواب او با خداست «و لم يرض له بدون الجنة»؛ و براي او به غير از بهشت به چيزي ديگري راضي نشود. [2] .

بالجمله؛ ثواب مصيبت رسيدگانش عظيم و مزد ايشان جليل است. پس اگر تو اميد ثواب از خدا داري در بليه ي اولياي او اشك خود را بريز، و اگر دعوي محبت ايشان را داري در بليه ي محبوب خود، بنال و آه از دل برآر.

به خدا سوگند! اگر مردم بشنوند كه مسلماني را بي جرم و گناه از وطن خود دور كرده، در بياباني بي آب و علف اسير نمودند و دوستانش را كشته و اطفالش را شهيد كرده و زنهايش را اسير كرده اند؛ البته دلهايشان مي سوزد، جگرهايشان مي گدازد. پس چگونه مي شود كه از اين حالات - كه مجملي از مفصلي است - نسبت به جگرگوشه ي فاطمه ي زهرا عليهاالسلام بشنوند و باز ساكت شوند؟!

اگر مي خواهي مجملي از وقايع آن حضرت را - كه خالي از اغراق، گزاف و دروغ


باشد - بشنوي، بشو تا ملاحظه نمايي كه بر او چه روي داد؟ و بيابي كه چگونه كار را بر او تنگ گرفتند و او را از حرم خدا و رسول او صلي الله عليه و آله و سلم بيرون كردند؟ و آنچه واقع شد به اختيار نبود.


پاورقي

[1] رجال کشي: 289 رقم 508، بحارالانوار: 282/44 ح 16.

[2] کامل الزيارات: 208، ح 297، بحارالانوار: 291/44 ح 33.