جبرئيل امين در خدمت اهل بيت
آري، چون جبرئيل، خادم خاندان عصمت عليهم السلام بود از اين جهت ايشان را خدمت مي نمود و در سختي هاي دنيا ايشان را معاونت مي نمود، مكرر در خانه ي
فاطمه ي زهرا - صلوات الله عليها - در خدمت حضرتش و فرزندانش بود و به آنان خدمت مي كرد.
مگر حديثي كه ام ايمن روايت مي كند نشنيده اي؟
ام ايمن مي گويد:
روزي به خدمت مولا و سيده ي خود، فاطمه ي زهرا - صلوات الله عليها - رفتم، آن روز، روز گرمي از تابستان بود، چون به در خانه ي او رسيدم، ديدم در بسته است. از شكاف در نگاه كردم، فاطمه عليهاالسلام در نزد آسيا خوابش برده بود، آسيا مي گرديد و طعام خورد مي كرد. كسي را نمي ديدم كه آن را بگرداند و گهواره ي حسين عليه السلام را ديدم كه مي جنبد، بي آن كه كسي آن را بجنباند، نزديك دست فاطمه عليهاالسلام دستي را ديدم كه تسبيح مي گرداند و تسبيح خدا مي كرد.
از اين امر متعجب شده و به نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رفتم، عرض كردم: يا رسول الله! «اني رأيت عجبا ما رأيت مثله أبدا»؛ امر عجيبي ديدم كه هرگز مثل آن را نديده بودم.
فرمود: چه ديدي؟
قصه را عرض كردم.
حضرت فرمود:
اي ام ايمن! بدان كه فاطمه ي من روزه بود، تعب كشيده و گرسنه بود. خداوند مهربان خواب را بر او مستولي نمود و به خواب رفت. آنگاه خداوند، ملكي را موكل گردانيد تا به جهت قوت عيال او، آسيا نمايد و ملكي را موكل گردانيد كه گهواره ي فرزندش حسين عليه السلام را بجنباند تا او را از خواب بيدار نكند، و ملكي را فرستاد تا نزد دست مبارك او، تسبيح نمايد و ثواب آن به جهت او باشد؛ زيرا كه فاطمه عليهاالسلام از ذكر خدا سست نمي شود.
ام ايمن عرض نمود: يا رسول الله! به من خبر ده چه كسي بود كه آسيا مي گردانيد؟ گهواره حسين عليه السلام را چه كسي مي جنبانيد؟ و چه كسي بود تسبيح مي گردانيد.
حضرت تبسمي كرد و فرمود: [أما الطحان، فجبرئيل؛ و أما الذي يهز مهد الحسين عليه السلام، فهو ميكائيل؛ و أما الملك المسبح، فهو اسرافيل]؛
آسياكننده جبرئيل، گهواره جنباننده ميكائيل و تسبيح گوينده اسرافيل بود. [1] .
در حديث ديگري وارد شده است:
روزي جبرئيل بر زمين آمد، ديد كه خاتون قيامت، فاطمه ي زهرا عليهاالسلام به خواب رفته و حسين عليه السلام در گهواره اش مي گريد.
جبرئيل امين آمد و در نزديك گهواره ي آن حضرت نشست و آن را مي جنبانيد و به روش مادرها كه طفل را خواب مي كنند، چيزي مي خواند.
نقل شده كه جبرئيل امين اين شعرها را مي خواند:
ان في الجنة نهرا من لبن
لعلي و حسين و حسن
كل من كان محبا لهم
يدخل الجنة من غير حزن
به راستي خداوند در بهشت نهري از شير سفيد مخصوص علي و فرزندانش عليهم السلام خلق فرمود.
و هر كه به دامن محبت ايشان چنك زد، بدون شك داخل بهشت مي شود و از نيكان پاك سرشت خواهد بود.
پيوسته اين اشعار را مي خواند و او را تسلي مي داد، تا آن كه فاطمه عليهاالسلام بيدار شد و كيفيت را خدمت پدر بزرگوارش عرضه داشت.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اي فاطمه! او جبرئيل بود كه حسين عليه السلام تو را تسلي مي داد. [2] .
پاورقي
[1] بحارالانوار: 97:37 و 98.
[2] رجوع شود به: بحارالانوار: 297/43.