بازگشت

كعبه و احترام آن


بدان كه پروردگار حكيم به حكمت هاي بالغه، بعضي از امكنه را برگزيده و آن را مخصوص به مزيد اكرام و احترام فرموده و بندگان خود را امر به احترام آن نموده است. از جلمه ي آن امكنه، مكه ي معظمه است كه آن را حرم خود گردانيده، همچنان كه پادشاه ظاهرا را - بلا تشبيه - مكان خلوتي است كه آن را محل حرم خود و خاص و خلوت خود مي داند.

مكاني را كه پروردگار عالم برگزيده و حرم خود گردانيده؛ مكه ي معظمه و اطراف آن است و به همين جهت، احكام بسياري بر آن مقرر فرموده و بعضي از آن احكام را در كتاب شريف خود، بيان فرموده است.

چنانچه در اين آيه ي شريفه بيان فرموده كه خلاصه ي معني آن چنين است:

«اي گروه مؤمنان! صيد را در حالي كه شما محرم هستيد نكشيد، پس هر كه صيد را عمدا بكشد پس بايد جزا بدهد به مثل آنچه را كشته و مشابه آن صيد را بايد بكشد.

- بنابراين، اگر آهويي را كشته بايد گوسفندي را بكشد واگر گاو وحشي را كشته بايد گاوي را بكشد وهكذا - كه حكم كند به اين صاحب عدل از شما در حالتي كه اين صيد، هديه است كه رساننده ي به كعبه است، يا بايد كفاره بدهد به طعام دادن مساكين يا به معادل آن روزه بگيرد. اين عقوبات يا به جهت آن است كه


وبال غلطي را كه از او سرزده بچشد و خدا دفعه ي اول را عفو مي نمايد و كسي كه به اين عمل شنيع عود نمايد، پس خدا از او انتقام مي كشد و خدا غالب بر او و صاحب انتقام است».

بدان كه حق تعالي حرمت حرم خود را لازم دانسته و كسي كه به آن پناه برد به اون پناه داده و در امان خود قرار داده است و به جهت لقطه ي آن و شجر و نبات آن و صيد آن، احكامي چند مقرر فرموده و آن احكام بسيار است كه در اخبار و كتب علماي ابرار مذكور است. [1] .

اما فضل كعبه و حرم، امري است كه بر كسي مخفي نيست، همچنان كه حق تعالي مي فرمايد:

(ان أول بيت وضع للناس للذي ببكة مباركا) [2] .

حضرت باقر عليه السلام در ذيل اين آيه مي فرمايد:

«فأول بقعة خلقت من الأرض الكعبة، ثم مدت الأرض منها». [3] .

و حضرت صادق عليه السلام از پدر بزرگوار خود روايت كرده كه حضرتش فرمود:

موضع كعبه قطعه ي زميني سفيد و نوراني مثل نور آفتاب و ماه بود، هنگامي كه فرزند آدم برادر خود را كشت سياه شد. چون آدم بر زمين آمد خدا زمين را از براي او مرتفع گردانيد تا همه آن را ديدند و ندا رسيد كه: اين براي توست.

و گفت: خدايا! اين زمين نوراني چيست؟

گفت: اين حرم من در زمين است و بر تو قرار دادم كه هر روز هفت مرتبه آن را طواف نمايي. [4] .

در حديث ديگري آمده است:


بهترين زمين ها در نزد خدا بهتر از خاك آن نيست و سنگي در نزد خدا بهتر از سنگ آن نيست، و درختي در نزد خدا بهتر از درخت آن نيست، و كوهي در نزد خدا بهتر از كوه آن نيست، و آبي بهتر از آب آن نيست.

و در حديث ديگري آمده است:

كسي نيت بدي به آن [كعبه] نكرد مگر اين كه خدا او را غضب كرد و تبع پادشاهي بود كه مشرق و مغرب را تسخير كرد، او تصميم گرفت كه مردان اهل مكه را بكشد، زن هاي ايشان را اسير نمايد و كعبه را خراب كند و به جهت آن قصد، چشم هاي او كور شد و ديدگان او بر رويش فروريخت، سبب آن را پرسيد.

گفتند: نيست مگر به واسطه ي آن قصدي كه به خانه ي محترمه كردي؛ زيرا كه آن حرم خدا است و ساكنان آن، ذريه ي ابراهيم خليل الله عليه السلام هستند.

گفت: راست گفتيد، چاره ي آن چيست؟

گفتند: از سر قصدي كه كرده اي برگرد.

چون برگشت چشم هايش به حال اول بازگشت، پس جماعتي را كه او را به قصد اول باز داشته بودند، كشت. آنگاه به سوي خانه ي محترمه آمد و آن را پوشانيد و سي روز اطعام نمود و هر روز صد شتر مي كشت و از براي حيوانات بيابان ها و كوه ها طعام فرستاد. [5] .

و كيفيت قتل اصحاب فيل مشهور و در قرآن مجيد مذكور است و خداوند، حجاج را به جهت خراب كردن كعبه هلاك نكرد به جهت آن كه قصد او خرابي آن نبود، بلكه مي خواست عبدالله بن زبير را كه پناه به آن برده بود، بگيرد. و چون خدا خواست كه ظاهر كند كه او را پناه نداده، آن قوم را مهلت داد تا بر سر آن خراب


كردند كه چنين روايت شده است. [6] .

بالجمله، احترام كعبه ضروري است تا جايي كه هر كس به آن پناه برد در امان است، همچنان كه حق تعالي مي فرمايد: (و من دخله كان آمنا). [7] .

تا آن جا كه وارد شده: هر وحش و طيري كه داخل حرم شود در امان است، پس نبايد آن را رم داد و نبايد آن را اذيت نمود و نبايد درخت آن را كند و گياه آن را نبايد چيد.

چنانچه از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود:

«كل شي ء ينبت في الحرم فهو حرام علي الناس أجمعين، الا ما أنبته أنت و غرسته». [8] .

هر چيزي كه در حرم روييده شد بر همه ي مردم حرام است. مگر آنچه را خود غرس نموده و كاشته باشي.

تا جايي كه فرمود: حرام است قطع درختي كه اصل [و ريشه] آن در [حرم و شاخه هاي آن در] بيرون حرم است، اگر چه شاخه ي آن در حرم باشد و آن درختي كه شاخه ي آن خارج [حرم] است، اگر اصل آن در حرم باشد. [9] .

و وارد شده: برداشتن لقطه ي ان حرام است، مگر به جهت كسي كه در طلب صاحبش فرياد زند. [10] .

ولي در مورد صيدت آن، شكي در حرمت آن نيست و كتاب و سنت بر اين امر ناطق است، بلكه به حرمت راهنمايي به آن، اشاره ي به آن و سبب شدن آن را نيز تصريح كرده و دعواي اجماع شده و اين است كلام بعضي از علما كه مي فرمايد:

«يحرم علي المحرم صيد البر حيازة، و أكلا و دلالة و اشارة و تسبيبا و لو باعارة سلاح و نحوه بالكتاب و السنة المستفيضة والاجماع».


و كسي كه صيد را بكشد، يا آن را اذيت نمايد، يا درختي را از حرم بكند چند كفاره قرار داده شده كه محلش مذكور است. [11] .

كفاره ي صيد - چنانچه بعضي تصريح كرده اند - وقتي است كه از روي خطا باشد و اگر از روي عمد باشد در دفعه ي اول كفاره دارد، چرا كه در حرم محترم الهي مرتكب تهي الهي و هتك حرمت آن شده و اگر متنبه نشده باز عود نمايد (فينتقم الله منه) [12] ؛ «خداوند از او انتقام مي كشد» و كفاره، چاره ي آن را نمي نمايد.


پاورقي

[1] رجوع شود به: تفسير برهان: 531-526/2.

[2] سوره‏ي آل‏عمران: آيه‏ي 96.

[3] من لا يحضره الفقيه: 156/2 ذيل ح 670، تفسير صافي: 330/1.

[4] الکافي: 189/4.

[5] رجوع شود به: بحارالانوار: 214/15، تاريخ يعقوبي: 160/1.

[6] تاريخ يعقوبي: 260/2.

[7] سوره‏ي آل عمران: آيه‏ي 97.

[8] وسائل الشيعة: 553/12 ح 17066.

[9] رجوع شود به: وسائل الشيعة: 559/12 باب 90.

[10] وسائل الشيعه: 463/25 ح 32360.

[11] رجوع شود به: حدائق الناضره: 135/15.

[12] سوره‏ي مائده: آيه‏ي 95.