بازگشت

حركت امام حسين و گريه ي بانوان بني هاشم


ابن قولويه در «كامل الزيارات» روايتي بدين مضمون نقل كرده:

هنگامي كه قدوه ي ناس و پناه عام و خاص مي خواستند از مدينه بيرون روند، زنان بني هاشم و طائفه ي عبدالمطلب از هر جانب رو به سوي آن اشرف اولاد بني غالب، روانه شدند و از هر جانب صداي نوحه و ندبه بلند كرده و صداي گريه و ناله بركشيدند.

آنان مثل پروانه به دور آن شمع شبستان خير و بركت حيران مي گشتند و مانند بنات النعش به دور آن قطب فلك هدايت مي گرديدند و از هر طرف مانند ابر بهاري در فراق آن برگزيده ي اخيار زار مي گريستند و مي خروشيدند.

وقتي كه آن پناه درماندگان و آن دستگير بي پناهان اين حالت مشاهده فرمود، در ميان ايشان آمده و فرمودند:

أنشدكن الله! أن تبدين هذا الأمر معصية لله و لرسوله...»؛

شما را قسم مي دهم! كه عنان صبر و آرام را از دست مدهيد و اين بي تابي را اظهار مكنيد و مسلك معصيت خدا و رسول را سلوك منماييد، به قضاي خدا رضا شويد و به امر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم تن در دهيد.

آن محنت زدگان و دلسوختگان عرض كردند:

«فلمن نستبقي النياحة والبكاء، فهو عندنا كيوم مات رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم وعلي عليه السلام و فاطمة عليهاالسلام و رقية و زينب وام كلثوم...»؛


اگر به جهت فراق چون تو امامي گريه و نوحه نكنيم، امروز مثل روزي است كه جد بزرگوارت از دنيا رفت و مثل روزي است كه دختران پيغمبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم از عالم دنيا رفتند، پس خدا جان هاي ما را فداي تو كند اي حبيب ابرار! و اي يادگار اخيار!

ناگاه يكي از عمه هاي آن حضرت پيش آمده عرض كرد:

اي نور ديده ي عمه! اي حسين! شهادت مي دهم كه شنيدم جنيان بر تو نوحه مي كردند و پيش از شهادت تو، براي تو محفل عزا بپا داشته و مي گفتند:



فان قتيل الطف من آل هاشم

أذل رقابا من قريش فذلت



حبيب رسول الله لم يك فاحشا

أنابت مصيبتك الانوف و جلت



به راستي كه شهيد طف كربلا از آل هاشم، گردن هاي قريش را ذليل گردانيد. پس از او، همه ي قريش ذليل گشتند.

او حبيب قلب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود كه هرگز در پيرامون امر قبيحي نگرديد، مصيبت او چنان بزرگ است كه دماغ هاي دوستانش را به خاك مذلت ماليد.

آنان اين شعر را مي خواندند:



بكوا حسينا سيدا و لقتله شاب الشعر

و لقتله زلزلتم و لقتله انكسف القمر



گريه كنيد در مصيبت امام حسين عليه السلام كه به جهت كشته شدن او، موها سفيد و جوان ها پير شده و زمين به تزلزل درآمده و ستاره ها تاريك شدند.



واحمرت آفاق السماء من العشية والسحر

و تغيرت شمس البلاد بهم و أظلمت الكور



از جهت مصيبت او، در هر صبح و شام، اطراف آسمان خونبار و سرخ گرديد و آفتاب متغير شده و عالم تاريك گرديد.



ذلك ابن فاطمة المصاب به الخلائق والبشر

أورثتنا ذلا به جدع الانوف مع الغرر



آه! آه! آن كشته ي مظلوم، فرزند فاطمه عليهاالسلام است كه همه ي خلايق را مصيبت زده كرده و ما



پاورقي

[1] کامل الزيارات: 194 ح 275، بحارالانوار: 88/45 ح 26.