بازگشت

مرگ معاويه و بيعت براي يزيد


بعد از آن كه قارون اين امت، معاوية بن ابي سفيان به اسفل درك نيران ارتحال يافت و صفحه ي روزگار از كثافت وجود پليدش پاك گرديد، نطفه ي حرام و فرزند ناپاك او يزيد، به مقر سلطنت آن بدگهر استقرار يافت.


از آنجايي كه شجره ي ملعونه ي شقاوت اثر را جز كفر و طغيان ثمري و نطفه ي خبيثه ي ظلم و عدوان را جز آزار اثري نمي باشد؛

و از آنجايي كه هر حقي در مقابل او باطلي است و هر موسي را در مقابلش فرعوني است كه او را اذيت مي نمايد؛ آن شقاوت اثر، در صدد اذيت، ظلم و قتل جگرگوشه ي پيغمبر و نوباوه ي حيدر صفدر برآمد، نامه اي بدين مضمون به پسر عموي خود وليد بن عتبه - و به روايت صدوق رحمه الله، به عمويش عتبه بن ابي سفيان - نوشت:

براي من از حسين بن علي، عبدالله بن زبير و عبدالله بن عمر - و به روايت ابن شهر آشوب: و عبدالرحمان بن ابي بكر - بيعت شديد عنيفي بگير و اگر ابا كنند سر ايشان را بريده، نزد من بفرست.

هنگامي كه نامه به آن سگ رسيد و خواست از آنان بيعت بگيرد او را ممكن نشد، و لكن وقتي امام حسين عليه السلام ديد كه دست از او برنمي دارند، فرار را برقرار اختيار، آهنگ سفر نمود و در تهيه ي سفر برآمد و جلاء وطن را بر مجاورت حرم جد خود اختيار فرمود.