بازگشت

سروده ي سيد در سوگ پيشواي آزادي


اينك نگارنده ي در شهادت جانسوز او و ياران عدالت خواه اش چنين مي سرايد:

من مخبر الملبسينا بانتزاحهم


ثوبا من الحزن لا يبلي و يبلينا

ان الزمان الذي قد كان يضحكنا

بقربهم صار بالتفريق يبكينا

حالت لفقدانهم ايامنا فغدت

سودا و كانت بهم بيضا ليالينا

1- چه كسي پيام ما را به پيشواي آزادي و ياران پر معنويت او مي رساند كه دوري و هجران آنان، پوششي از اندوه و گرفتاري هماره بر ما پوشانده است كه هرگز فرسوده نمي گردد و ما را مي فرسايد؟

2- آن روز و روزگاري كه بركت وجود گرانمايه ي آنان، ما را شاد و شادمان مي ساخت، اينك دريغ و درد كه به خاطر دوري و فراق آنان ما را سخت مي گرياند.

3- در حالي كه به بركت وجود آنان شب هاي تيره و تار ما نورباران و روشن مي نمود، اينك روزگار ما به خاطر فقدان آنان به سياهي گراييده است.

در اين جا به لطف خدا به پايان نوشته ي خود مي رسيم، چرا كه آن چه آهنگ نگارش آن را كرده بوديم به پايان رسيد.

هر پژوهشگري كه بر سبك نگارش و ساماندهي مطالب اين نوشته بنگرد و دريابد كه نويسنده، با وجود چكيده نگاري و گزيده نويسي و حجم كوچك كتاب، چگونه رويداد جانسوز و الهام بخش عاشورا و حركت كاروان حسين عليه السلام از مدينه تا بازگشت آن به آن جا را به تابلو مي برد، در آن صورت به امتياز اين كتاب بر ديگر كتاب هايي كه در اين مورد نگارش يافته است پي خواهد برد.

ستايش از آن خداست كه پروردگار جهانيان است و درود و سلام هماره او بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم و خاندان پاك و پاكيزه ي آن حضرت باد.

دفتر فرهنگ و انديشه ي اسلامي- علي كرمي فريدني 10 / 11 / 1380