بازگشت

روشنگري در بازار شام


در اين مورد آورده اند كه: در دوران اسارت خاندان حسين عليه السلام درشام، روزي چهارمين امام نور، زين العابدين عليه السلام از بازار شام مي گذشت كه ناگاه با «منهال اسدي» كه يكي از دوستداران خاندان پيامبر بود روبه رو شد. [1] .

او رو به آن ضحرت كرد و گفت:هان اي فرزند ارجمند پيامبر! حال شما چطور است و روز را چگونه به سر آوردي؟!

«كيف اميست يابن رسول الله؟!»

فرمود: «منهال»! روزگار ما در اين زمان، بسان حال و روز بني اسرائيل در استبداد


فرعون و حاكميت بيداد فرعونيان است؛ كه پسرانشان را سر مي بريدند و زنان آنان را زنده وا نهادند و اسير مي كردند.

«أمسينا كمثل بني اسرائيل في آل فرعون يذبحون أبنائهم و يستحيون نسائهم...»

آن گاه افزود:هان اي منهال! روزگاري عرب بر عجم افتخار مي نمود كه پيامبر خدا از امت عرب است؛ و قريش بر جامعه ي عرب مباهات مي كرد كه محمد صلي الله عليه و آله و سلم از آن تيره و تبار است؛ اما اينك بنگر ما خاندان همان پيامبر بزرگ، در حالي روزگار ميگذارنيم كه حقوق و آزادي و امنيت ما را پايمال ساخته و مردانمان را به خاك و خون كشيده و زنان و كودكانمان را بيرحمانه از شهر و ديار از خانه و كاشانه ي خويش آواره ي بيابانها و هر كوي و برزن ساخته اند.

«فانا الله و انا اليه راجعون مما أمسينا فيه يا منهال!»

پس اي منهال! از اين همه بيدادي كه از سوي اين خودكامگان بر ما رفته و از روزگار تيره و تاري كه ما و جامعه و مردم در آن گرفتار شده ايم، به خدا پيناه مي بريم و بازگشت همگان به سوي اوست!

راستي كه خدا به سراينده ي نيك انديش عرب «مهيار ديلمي» [2] پاداش پرشكوه عنايت كند كه چه زيبا مي سرايد:

يعظمون له اعواد منبره

و تحت ارجلهم اولاده و ضعوا

باي حكم بتوه يتبعونكم

و فخركم انكم صحب له تبع

1- بيدادگران و فريبكاران، به چوب هاي منبر پيامبر احترام مي كنند و با عوامفريبي و عوامبازي بدين وسيله چنين وانمود مي كنند كه در برابر آن حضرت


و راه و رسم آسماني و بشر دوستانه ي او سر تعظيم فرود مي آورند، اما در همان حال فرزندان ارجمندش را كه جز در انديشه ي حق و عدالت و تضمين حقوق و حرمت انسان ها از سوي حكومت نيستند، و خيرخواه و هدايتگر همگان هستند، ابتدايي ترين حقوق آنان را زير پا نهاده و آنان را قتل عام مي كنند.

2- آخر بر اساس كدامين فرمان خدا و پيامبر، بايد فرزندان ارجمند او دنباله رو سياست هاي ظالمانه ي شما باشند؟ در حالي كه افتخار دروغين شما اين است كه از ياران پيامبر و از رهروان راه او هستيد!


پاورقي

[1] «منهال اسدي» فرزند «عمرو» بود، و يکي از مردان خردمند و درست انديش روزگار خويش و از دوستداران خاندان پر افتخار پيامبر به شمار مي‏رفت.

[2] اين شاعر هدفدار و درست انديش، سراينده‏اي بزرگ بود که در سروده‏هايش از نظر محتوا، نوآوري داشت و از نظر قالب و اسلوب شعري توانمند بود. ايراني زاده و ايراني تبار رود، و در بغداد مي‏زيست. او با دلسوزي و روشنگري مرحوم شريف رضي، گردآورنده‏ي نهج البلاغه اسلام آورد و آن مرد بزرگ را استاد و راهنماي خويش مي‏دانست، و در سال 428 از هجرت در بغداد جهان را بدرود گفت. الأعلام، ج 7، ص 317، تاريخ بغداد، ج 13، ص 276؛ المنتظم، ج 8، ص 94؛ البداية و النهاية، ج 12، ص 12 و 41.