بازگشت

پرتوي از شكوه و عظمت مام گرانمايه حسين


آن گاه در ادامه ي سخنان روشنگر و تاريخسازش در ترسيم پرتوي از شكوه و عظمت مام گرانمايه اش، فاطمه افزود:

«انا بن فاطمة الزهراء،

انا بن سيدة النساء،

انا بن خديجة الكبري،

انا بن المقتول ظلما،


انا بن المجزور الرأس من القفا،

انا بن العطشان حتي قضي،

انا بن طريح كربلا،

انا بن مسلوب العمامة و الرداء...»

هان اي مردم! من فرزند دخت فرزانه ي پيامبر، فاطمه ي زهرايم؛

من فرزند خديجه، آن بانوي بزرگ و توحيدگرايم؛

من فرزند آن كسي هستم كه از روي ستم و بيداد كشته شد؛

من فرزند آن كسي هستم كه سرش از قفا بريده شد؛

من فرزند آن آزادمرد تشنه كامي هستم كه در ساحل فرات، با لب تشنه به شهادت رسيد؛

من فرزند آن كسي هستم كه بدن نازنين اش، بر روي ريگ هاي تفتيده ي نينوا رها شده است.

منم فرزند آن كسي هستم كه عمامه و عبايش را ربودند...