بازگشت

در آن شبستان سرد و خاموش


در اين هنگام يزيد سخنور ويژه ي بارگا ستم را فرا خواند و به او فرمان داد تا بر فراز


منبر رود و با تحريف و دروغبافي بر ضد حسين و پدرش، اميرمؤمنان، آنان را زير رگبار نكوهش و ناسزا گيرد.

و با فضيلت تراشي هاي دروغين براي امويان و با ابزار فريب و سلطه ساختن دين خدا بر تازه ترين جنايت دين سالاري مخوف اموي سرپوش گذارد و در مغز مردم دست كاري كند!

او بر منبر رفت و در ناسزاگويي به اميرمؤمنان و فرزند گرانقدرش، حسين - كه درود خدا بر آنان باد - بسيار شرارت كرد، و زبان به چاپلوسي و ستايش معاويه و يزيد گشود، و براي آنان فضيلت ها و ارجمندي هاي دروغين تراشيد و اموي مسلك هاي را به پرستش آنان سفارش كرد و آنچه خواسته ي شيطاني يزيد بود، بر زبان آورد.

درست در آن شبستان سرد و خاموش بود كه خروشي دليرانه و انديشاننده طنين افكند و سكوت مرگبار را شكست. آن خروش رعد آسا و ظلمت ستيز از يادگار حسين عليه السلام و سخنگوي ژرف نگر و زمان شناس جنبش اصلاح طلبانه عاشورا علي بود. آن حضرت فرياد بر آورد كه:

«ويلك ايها الخاطب، اشتريت مرضاة المخلوق بسخط الخالق، فتبوا مقعدك من النار.»

هان اي خطيب! واي بر تو! خشنودي خاطر آفريدگان نيازمند و ناتوان را به خشم خداي توانا خريدي! اينك جايگاه تو در آتش شعله ور دوزخ است، پس خود را براي آنجا آماده ساز! [1] .


پاورقي

[1] مؤلف بزرگوار به خاطر رعايت اختصار، خطبه‏ي شجاعانه و روشنگرانه‏ي امام سجاد عليه‏السلام را نمي‏آورد، اما مترجم را دريغ آمد که از کنار آن بگذرد، به همين جهت آن را آورد و ترجم کرد تا سخن کامل گردد.