كاروان آزادي بخش در راه شام
هنگامي كه نامه ي «عبيد» به دربار شام رسيد و سركرده ي رژيم سياهكار اموي از رويداد جانسوز عاشورا آگاه شد، در پاسخ نامه ي حاكم خودكامه ي كوفه به او فرمان داد تا سر نازنين پيشواي آزادي و سرهاي ياران فداكار او را كه به همراه او در راه مبارزه ي با بيداد و دفاع از حق به شهادت رسيده اند، همه را به همراه خاندان آن حضرت و اموال و كالاهاي غارت شده به سوي شام روانه سازد.
نماينده ي يزيد با دريافت پاسخ نامه اش از شام، در راه انجام دستور او، بي درنگ «محفر عائذي» [1] را خواست و پس از سپردن سرهاي سرفراز شهيدان راه آزادي به او، و همراه ساختن اسيران و سپردن مسئوليت گسيل كودكان و بانوان حرم پيامبر به او، از او خواست تا همه ي آنان را به سوي دربار شام حركت دهد، و آن تيره بخت نيز آن عزيزان بارگاه خدا را به همراه سرهاي شهيدانشان همانند اسيران كفر گرايان تجاوزكار و پايمال كننده ي حقوق خدا و مردم، با چهره اي باز و بدون پوشش و سايه بان، شهر به شهر و ديار به ديار در برابر ديدگان مرد بي خبري كه با انواع شگردها و ترفندهاي رايج استبدادگران براي تماشا آورده مي شدند به سوي شام روان ساخت.
پاورقي
[1] او را ميتوان از بنيانگذاران و مهرههاي استبداد هراس انگيز اموي، در آغاز کار امويان به شمار آورد.