بازگشت

پرتوي از شهادت و صف ناپذير حسين


پس از شهادت «عباس» بود كه حسين عليه السلام، تجاوزكاران آتش افروز را به پيكار فراخواند، و سپاه اموي از هر سو بسان مور و ملخ بر او هجوم بردند و آن حضرت نيز هر تجاوزگري را كه به جنگ او آمد، طعمه شمشير ستم سوز خويش ساخت تا آنجايي كه در كارزار دفاعي اش بسياري از سپاهيان اموي را به خاك هلاك افكند. آن گرانمايه عصرها و نسل ها، صف هاي دشمن حق ستيز را در هم مي نورديد و اين سروده ي شور انگيز و درس آموز را مي خواند:

القتل اولي من ركوب العار

و العار اولي من دخول النار

مردگ آزادمنشانه بهتر از ذلت پذيري، و تن سپردن به خفت و خواري است؛ و با همه ي اين ها تن سپردن به ذلت، باز هم بهتر از پذيرفتن آتش شعله ور دوزخ و رسوايي روز رستاخيز است.

يكي از گزارشگران رويداد عاشورا در وصف شكوه و شجاعت بي نظير آن حضرت مي گويد: من در همه ي عمر خويش هيچ قهرمان محاصره شده و هيچ پيشواي يكه و تنهايي بسان حسين عليه السلام را نديده ام كه در سوگ ياران و جوانان خاندانش نشسته باشد و در همانحال با قوت قلب و پايمردي تزلزل ناپذيري در برابر سپاه بي شمار دشمن ددمنش ايستاده و از حق و عدالت دفاع كند.

آري، در همان شرايط دشوار، سواره نظام سپاه اموي به آن قهرمان تنها هجوم مي برد و آن حضرت با شمشير ستم سوزش كار را بر آنان به گونه اي سخت مي كرد كه آنان بسان گله بزها و بزغاله هايي كه از برابر شيري خشمگين بگريزند، از برابر پيشواي آزادي مي گريختند و با اين كه آن بزرگوار تنها بود و شمار دشمنانش به سي هزار تن مي رسيد، به گونه اي بر آنان مي تاخت و كار را بر آنان سخت مي گرفت و عرصه را تنگ مي كرد كه آن سپاه بي شمار بسان مور ملخ از برابرش پراكنده مي شدند و آن حضرت ناگزير به جايگاه خويش باز مي گشت و مي فرمود: «لا حول و لا قوة الا


بالله العلي الظعيم.»