بازگشت

صف آرايي براي دفاع


آموزگار بزرگ عاشورا پس از به پايان بردن آخرين خطابه و سخنان آتشين خود در برابر سپاه استبداد از مركب پياده شد، و اسب سواري پيامبر را - كه «مرتجز» نام داشت - خواست و بر آن نشست و ياران فداكارش را براي دفاع سازمان داد و نظام بخشيد. [1] .


درست دراين شرايط بود كه «عمر بن سعد» تيري در چله ي كمان نهاد و رو به سپاه اموي كرد و گفت:

هان اي لشگريان خدا! بنگريد و گواه باشيد و فرداي پيروزي نزد امير شهادت دهيد كه من نخستين تير را به سوي قرارگاه «حسين» شليك كردم!

و آن گاه بود كه باراني از تير به سوي حسين عليه السلام و اردوگاه نور باريدن گرفت، و در آن شرايط دشوار بود كه پيشواي آزادي و آزادگي رو به ياران اصلاح طلب خويش كرد و فرمود: به پا خيزيد اي آزادمردان! مهر و رحمت خدا هماره بر شما باد اي بزرگ منشان، به پا خيزيد و به سوي شهادت پر افتخاري بشتابيد، كه ديگر راهي جز آن نمانده است! برخيزيد، كه اين باران تيرها از سوي دشمن جنگ طلب و آتش افروز، پيك ها و سفيران آنان به سوي شماست؛

«قوموا رحمكم الله إلي الموت الذي لابد منه!»


پاورقي

[1] از امام باقر آورده‏اند که شمار ياران امام چهل و پنج سواره بود، و يکصد تن پياده نظام؛ اما جز اين شمار نيز روايت شده است.