بازگشت

سخنان آتشين پيشواي آزادي


پيشواي آزادي پيش از هر چيز آنان را به سكوت و شنيدن سخنانش فرا خواند و آنان سرانجام ساكت شدند.


آن حضرت پس از ستايش شايسته و بايسته ي خدا، نثار درود و سلام بر محمد صلي الله عليه و آله و سلم و فرشتگان و پيام آوران خدا و فرستادگان او براي هدايت و ارشاد انسان ها، با شيواترين و رساترين بيان به روشنگري و بيان حقايق پرداخت، آن گاه چنين گفت:

«تبا لكم ايتها الجماعة! و ترحا، حين استصرختمونا و آلهين فاصرخناكم موجفين، سللتم علينا سيفا في أيمانكم، وحششتم علينا نارا اقتدحناها علي عدونا و عدوكم.

فاصبحتم اولياء لاعدائكم علي أوليائكم، ويدا عليهم، بغير عدل افشوه فيكم، و لا أمل اصبح لكم فيهم.

فهلا لكم الويلات! تركتمونا و السيف مشيم، و الجاش ضامر، و الراي لم يتسصحف.

ولكن اسرعتم اليها كطير الدبا، و تداعيتم اليها كتهافت الفراش.

فسحقا لكم! يا عبيد الامة، و شرار الاحزاب، و نبذة الكتاب، و محر في الكلم، و عصبة الآثام، و نفثة الشيطان، و مطفي ء السنن.

اهؤلاء تعضدون و عنا تتخاذلون؟

اجل، و الله غدر فيكم قديم، و شحت عليه اصولكم و تازرت عليه فروعكم، فكنتم أخبث شجا للناظر و اكلة للغاصب.»

هان اي گروه دنباله رو! مرگتان باد و ذلت و اندوه قرين تان.

آيا شمايان پس از اين كه با شور و شوق فراوان دست ياري طلبي به روي ما گشوديد، و ما را به ياري خويش خوانديد، آنگاه كه ما به دادخواهي شما پاسخ مثبت داده و بي درنگ و با احساس انساني به سوي شما شتافتيم و به ياريتان برخاستيم، اينك شمشيرهاي آخته اي را كه براي دفاع از برنامه هاي اصلاحي و بشر دوستانه و آزاديخواهانه ي ما به دست گرفته بوديد، و بر ضد ما به كار گرفتيد؟

آيا كمر به كشتن ما بستيد، و آتش ستم سوزي را كه ما بر ضد دشمنان خشونت كيش و سياهكار مشترك مان برافروخته بوديم، بر ضد ما شعله ور ساختيد؟ و در نتيجه به حمايت و پشتيباني دشمنانتان، و بر زيان دوستان و


پيشوايانتان به پا خاستيد؟ آن هم بي آنكه اين دشمن انحصارگر و خيره سر، عدل و دادي در جامعه ي شما حاكم ساخته باشد و بي آنكه هيچ اميد آينده ي بهتر يا نيكي و شايستگي برايتان در انديشه و عملكرد آنان به چشم بخورد؟

واي بر شما؟

آيا شما سزاوار بلا نيستيد؟ كه از ما روي بر تافته و از ياري ما - كه براي عدالت و آزادي به پا خاسته، و از مرزهاي دين خدا و حقوق و امنيت پايمال شده ي عصرها و نسل ها دفاع مي كنيم - سر باز زديد و با واپسگراترين و ستمكارترين هاي روزگار همراه شديد؟

چرا آن گاه كه شمشيرها در نيام، تيغ ها در غلاف، دل ها آرام، رأي ها استوار، و فكرها بي تشويش بود، شما آتش مبارزها را شعله ور ساختيد، و مانند مور و ملخ از هر سو به جانب ما روي آورديد و بسان پروانه از هر سو فرو ريختيد، اما اينك كه هنگامه ي همراهي حق است به سوي استبدادگران كشانده شديد؟

رويتان سايه باد، و مرگ و ذلت قرينتان! اي بردگان بي خرد و تاريك انديش، و اي ته ماندگان گروه ها و احزاب تبهكار!

و اي پشت سر اندازندگان مقررات آزادي بخش و آزادي ستان كتاب ارجدار خدا!

و اي تحريف كنندگان سبك و سخن عدالت آفرين پيامبر!

و اي گروه گناهكاران و جنايت پيشگان!

و اي فرو افتادگان از دماغ شيطان!

و اي خاموش كنندگان شيوه و روش بشر دوستانه ي پيامبر!

آيا اين طغيانگران خشونت كيش را ياري مي كنيد و از ياري ما - كه براي اصلاح امور و رهايي از اسارت استبداد مخوف و دروغين مذهبي به پا خاسته ايم - دست بر مي داريد؟

آري، به خداي سوگند كه اين فريبكاري و پيمان شكني در شمايان صفتي ديرين است، و پديده اي عجيب نيست. رگ و ريشه ي شما بر آن استوار گشته، و شاخه هاي وجودتان بر آن پيوند خورده، و درنتيجه شما پليدترين ميوه اي را مي مانيد كه در


گلوي باغبان و نگهبان رنجديده اش گلوگير است و در كام تجاوزكاران و غاصبان گوارا و لذت بخش.