بازگشت

بخش پاياني شب عاشورا


حسين عليه السلام و ياران خداجو و پروا پيشه اش ساعت هاي پاياني آن شب جاودانه را در نماز و نيايش و راز و نياز و تلاوت قرآن به سپيده آوردند.

از هر گوشه اي از خيمه هاي او و يارانش زمزمه ي راز و نياز با خدا و صداي تلاوت


جانبخش قرآن بسان آواي دل انگيز بال زنبوران عسل گوش ها و دل ها را نوازش مي داد.

اگر كسي آنان را مي نگريست، پاره اي را در حال ركوع مي يافت و پاره اي ديگر را در سجده؛ برخي را نشسته و در حال پرستش و نيايش مي ديد، و برخي ديگر را ايستاده. راستي كه آنان دنياي شگفتي داشتند، و حال و هواي عجيب و وصف ناپذيري.

در آن شب تاريخي گروه هايي از كشتي هاي سپاه دشمن با عبور از كنار خيمه هاي حسين عليه السلام و يارانش به گونه اي شيفته ي آن حال و هواي معنوي شدند، كه سي و دو نفر از آنان به لشكرگاه خويش پشت كردند، و به عبادتگاه ياران حسين عليه السلام روي آوردند [1] و براي هميشه در شمار ياران او در آمدند و سعادت جاودانه را براي خويش رقم زدند.


پاورقي

[1] در برخي از نسخه‏هاي «لهوف» در ادامه‏ي سخن آمده است که:

آري، سبک و سيره‏ي حسين عليه‏السلام و خلق و خوي او در بسياري نماز و نيايش و آراستگي به ارزش‏هاي والاي انساني اين گونه بود؛ و کذا کانت سجية الحسين في کثرة صلاته و کمال صفاته.

«ابن عبد ربه» در جلد چهارم از کتاب «العقد الفريد» آورده است که: به چهارمين امام نور گفته شد: چقدر شمار فرزندان پدرت اندک است؟ او در پاسخ فرمود: همين شمار هم مايه‏ي شگفتي است؛ چرا که او در هر شبانه روز يک هزار رکعت نماز مي‏خواند، بر اين باور ديگر فرصتي براي استراحت و تفريح نداشت.