بازگشت

رويدادهاي آن روز جاودانه و الهام بخش


«عبيد» پس از سركوب وحشيانه ي جنبش ضد استبدادي و اصلاح طلبانه ي مردم كوفه، براي پيكار با پيشواي آزادي به بسيج عمومي پرداخت، و هواداران استبداد نيز فراخوان ظالمانه ي او را پاسخ گفته، و به اطاعت كوركورانه و ذلت بار او گردن نهادند.

او فرعون وار مردم در بند اسارت خويش را به خفت و حقارت كشيد، و آن شوربختان تاريك انديش و سوداگر نيز فرمانبرداري او را پذيرفتند.

او در اين را دنيا و آخرت، «عمر بن سعد» [1] را خريد، و او را به فرماندهي سپاه بيداد خود گماشت؛ و وي نيز به وسوسه ي شيطاي جلاد اموي پاسخ مثبت داد، و در مقام سركردگي چهار هزار تن از سپاه اموي مسلك، به جنگ فرزند گرانمايه ي پيامبر شتافت.

پس از حركت او از كوفه براي جنگ با حسين عليه السلام، «عبيد» با تطميع و تهديد و


ارعاب به سربازگيري و گرد آوري مزدور جنگي، به طور بي امان ادامه داد، و لشكر از پي لشكر به ياري «عمر بن سعد» گسيل داشت؛ به گونه اي كه در ششمين شب محرم، شمار سپاه تاريك انديش اموي به فرماندهي آن عنصر دنيادار و خمود از مرز بيست هزار سوار هم گذشت.


پاورقي

[1] «عمر بن سعد» فرزند «سعد بن ابي وقاص» سردار نامدار «عمر» در جنگ نهاوند بود. او در روز مرگ «عمر» در مدينه به دنيا آمد، و در سال 66 از هجرت با کوله باري از سالوس و ريا و فرومايگي و پستي درکوفه به دست ياران «مختار» دستگير شد و به گوشه‏اي از کيفر پستي‏ها و جنايت‏هاي بي شمارش کشته شد.

او تجسم حقارت و رذالت و پيکره‏ي زشت جاه‏طلبي و مقام پرستي بود، چرا که با «عبيد» جلاد خون آشام اموي به معامله‏اي ننگين دست زد، که براي رسيدن به قدرت و ثروت باد آورده در استبداد اموي، فرماندهي سپاه يزيد را به عهده گيرد و به جنگ پيشواي آزادي حسين عليه‏السلام برود.

او پس از سردرگمي‏بسيار در اين مورد سرانجام به اين ننگ و عار ماندگار را تن داد، و به اين جنايت فجيع دست يازيد، اما همانسان که حسين عليه‏السلام فرموده بود، نه تنها به آرزوي خود نرسيد بلکه هر دو جهان را باخت.