بازگشت

بار بگشائيد اين جا كربلاست


پس از سخنان ياران راه، حسين عليه السلام از جاي برخاست و بر مركب نشست، و كاروان او نيز آماده حركت گرديد؛ اما سپاه «حر» گاه راه را بر كاروان مي بست و اجازه حركت نمي داد، و گاه به همراه آن مي رفت، تا سرانجام با اين كشمش، كاروان نور در روز دوم محرم به سرزمين نينوا رسيد.

در آن جا پيشواي آزادي از نام آن سرزمين پرسيد، كه گفته شد: نامش كربلا است.

«أللهم اني أعوذبك من الكرب و البلاء»

بارخدايا از اندوه و بلا به تو پناه مي برم.

آن گاه افزود:

«هذا موضع كرب و بلاء. انزلوا!هاهنا محط رحالنا و مسفك دمائنا، وهاهنا و الله محل قبورنا و هاهنا و الله بهذا حدثني جدي رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم.»

اين جا، سرزمين اندوه و بلاست؛ در همين سرزمين فرود آييد؛ به خداي سوگند كه اين جا فرودگاه كاروان ماست، جايگاه ريزش خون هاي ماست، و شهادتگاه و


آرامگاه هماره ي ما و ياران دلير ماست. [1] .

به خداي سوگند كه در همين سرزمين خاندان ما به بند اسارت مي روند! اين رويداد جانسوز را نياي گرانقدرم پيامبر اين گونه به من خبر داده است.

با سخن پيشواي آزادي همه ي كاروانيان پياده شدند، و خيمه ها را برافراشتند، و سپاه «حر» نيز در سمت ديگري از آن بيابان اردو زد.


پاورقي

[1] آن حضرت پس از فرود در آن جا، بخشي از زمين‏هاي شهادت گاه آينده‏ي خويش را به شصت هزار درهم خريد و با فروشندگان شرط کرد که زائران کوي او را به سوي آرامگاهش راه نمايند و با آنان سه روز بسان ميهمان رفتار کنند. مجمع البحرين، ج 5، ص 642؛ معجم البلدان، ج 4، ص 249.