بازگشت

آغاز خشونت و وحشي گري عبيد در كوفه


... هنگامي كه آن عنصر فريبكار و خشونت كيش به كوفه نزديك شد از مركب فرودآمد و در آن جا بار انداخت و ماند تا سياهي شب از راه رسيد؛ آن گاه با


دژخيمان پيشمرگ خويش وارد كوفه شد.

مردم به جان آمده كه چشمه به راه حسين عليه السلام بودند، او را - كه با رياكاري و نيرنگ، خود را انساني مردم دوست و درستكار جا مي زد - با پيشواي آزادي به اشتباه گرفتند، و به همين دليل براي گراميداشت مقدم او گردش را گرفتند و با شور و شوق از او استقبال كردند، اما پس از آن كه او را شناختند، از گردش پراكنده شدند، و او نيز به همراه گروهي از جلادان استبداد وارد كاخ فرمانداري گرديد، و شب را در آن جا به سحر آورد.

بامداد آن شب تيره به مسجد شتافت و بر فراز منبر نشست و به ياوه بافي پرداخت، و با زبان فريب و تهديد، از سويي مردم را از نافرماني استبداد حاكم هشدار داد و ترساند، و از دگر سو به خوش رقصان و ظلم پذيران و فرصت طلبان وعده پاداش و نيكي داد و بدين سان براي سركوب خشونت بار جنبش آزادي خواهي و استبداد ستيزي مردم، سياست تهديد و ارعاب و تطميع و فريب و باج دهي را به صورت عريان تر به نمايش نهاد.