بازگشت

پس از دو بهار


دو بهار از زندگي الهام بخش آن كودك محبوب رو به پيش بود، كه پيامبر آهنگ سفر كرد؛ اما در گذرگاهي در ميانه راه به ناگاه بي هيچ دليل ظاهري ايستاد، و به زمزمه ي اين آيه ي شريف پرداخت كه:

«انا لله و انا اليه راجعون» [1] .

ما از خدا هستيم و به سوي او باز خواهيم گشت!

و آن گاه باران اشك از آسمان ديدگانش فرو باريد!

راز آن زمزمه و آن باران اشك را از او پرسيدند، كه چرا؟

فرمود:

هذا جبرئيل يخبرني عن أرض بشط الفرات يقال لها كربلاء، يقتل عليها ولدي الحسين بن فاطمة...

و كاني انظر الي مصرعه و مدفنه.»

اين فرشته ي وحي است كه از آينده، و از سرزميني از ساحل فرات - كه «كربلا» [2] .


نام دارد - به من گزراش مي كند؛ و گزارش او نشانگر آن است كه استبدادگران سياهكار، نور ديده ام حسين عليه السلام، فرزند دخت سرفرازم فاطمه را به خاطر دفاع از دين و دفتر و حقوق و آزادي مردم، در آن سرزمين به خون مي نشانند!

پرسيدند، چه كسي به اين شقاوت دست خواهد زد؟

فرمود: مردنمايي دور از رحمت خدا به نام «يزيد»!

آن گاه افزود: تو گويي هم اينك با چشم خود شهادتگاه الهام بخش حسين عليه السلام و آرامگاه پر معنويت او را مي نگرم.


پاورقي

[1] سوره‏ي 2، آيه‏ي 156. گفتني است که اين آيه، به هنگام فرود رويدادهاي ناگوار، و يا شنيدن و بيان گزارش آن تلاوت مي‏شود.

[2] واژه‏ي «کربلا» نام سرزميني نزديک کوفه بود که تا فرود کاروان آزادي در روز سوم محرم به سال 60 از هجرت چندان نام و شهرتي در روي زمين نداشت، اما پس از شهادت حسين عليه‏السلام در آن جا، در زمين هم بسان آسمان، بلند آوازه گرديد. آن حضرت پس از فرود در آن جا، بخشي از زمين‏هاي شهادت‏گاه آينده‏ي خويش را به شصت هزار درهم خريد و با فروشندگان شرط کرد که زائران کوي او را به سوي آراماگاهش راه نمايند و با آنان سه روز بسان ميهمان رفتار کنند. مجمع البحرين، ج 5، ص 642؛ معجم البلدان، ج 4، ص 249.