بازگشت

عدالت خواهان دشت خون و خرد


و راستي كه عدالت خواهان و ستم ستيزان پهن دشت نينوا براي اوج هر چه بيشتر و شور انگيزتر به سوي سرچشمه ي كمال و جمال تا جاي پركشيدند كه كالبد خاكي را وانهادند، و با ياد و نام زندگي ساز و اوج بخش او به پرواز در آمدند.

آنان در اين پرواز خوش به سوي معشوق و محبوب زيبا دوستان وكمال طلبان، به مسابقه اي به ياد ماندني در راه او دست زدند؛ و با فداكاري وصف ناپذيري باران تيرها و نيزها و شمشيرها را به جان خريدند، و به پيشواز مرگ رفتند.

راستي كه وصف اين خدا جويان آزادي خواه و اختناق ستيز چقدر زيبنده ي اين سروده است كه دانشمد نامدار تاريخ اسلام «سيد مرتضي» [1] . مي گويد:

لهم جسوم علي الرمضاء مهملة

و انفس في جوار الله يقريها

كان قاصدها باضر نافعها

و ان قاتلها بالسيف محييها

آن رادمردان اصلاح طلب، قهرماناني هستند كه پيكرهايشان دشنه آجين بر روي ريگزار سوزان نينوا افتاده است؛ اما جان هاي پاك و كمال جويشان در جوار قرب خدا و در ميهماني او آرميده است.

از ديدگاه آنان، استبدادگران سياهكاري كه در انديشه ي شيطاني آسيب رساندن به آن آزادي خواهان بودند، گويي در انديشه ي سود رساندن به آنانند؛ و آدم كشان و جلادان اختناق، گويي نه عامل مرگ و خاموشي آنان، كه باعث زندگي و پايندگي و


نورافشاني آنان به شمار مي آيند!


پاورقي

[1] مرحوم سيد مرتضي که به «علم الهدي» شهرت يافته است، در سال 335 از هجرت در بغداد ديده به جهان گشود، و در سال 436 در همانجا جهان را بدرود گفت.

او در رشته‏هاي فقه و حقوق اسلامي‏و در کلام و ادبيات چهره‏اي کم نظير بود که هم اکنون نيز ديدگاه‏هاي او، به ويژه در فقه مورد توجه است. از کتاب‏هاي معروف او مي‏توان «انتصار» و «شافي» را نام برد. او و برادرش، سيد رضي، از شاگردان برجسته‏ي شيخ «مفيد» هستند. الکني و الالقاب، ج 2، ص 439؛ رياض العلماء، ج 4، ص 14.