بازگشت

درايت و هوشمندي او


واقعيت اين است كه آگاهي دقيق از زندگي مرحوم «سيد بن طاووس» به ويژه بعد سياسي و اجتماعي حيات او براي پژوهشگران كاري بسيار دشوار است؛ به ويژه كه بسياري از دانشمندان سيره نويس و دوستداران او، نامبرده را برترين و وارسته ترين و پروا پيشه ترين عالم روزگار خويش و سرآمد معاصرانش در زندگي، و صاحب كرامات و مفتخر به ديدار جان جانان، حضرت مهدي صلي الله عليه و آله و سلم يافته اند، اما پاره اي نيز در حيات سياسي اش بر او خرده گرفته اند كه چرا با دختر وزير


شيعه مذهب روزگارش (ناصر بن مهدي) ازدواج نمود؟ و يا چرا مقام نقابت و سرپرستي سادات و علويان را از سوي مغول ها پذيرفت؟ و يا چرا با آخرين خليفه ي عباسي روابط دوستانه داشت؟

و اين موارد را - گرچه «سيد» ناخواسته و ناگزير از آن ها بود، و زير فشار طاقت فرسايي قرار داشت - رگه هايي از گرايش به دنيا و نوعي سستي در برابر قدرت اشغالگر و يا استبدادگران روزگارش پنداشته اند.

اما به باور ما از فراز و نشيب زندگي او چنين دريافت مي گردد كه يكي از ويژگي هاي «سيد» درايت سياسي و هوشمندي اجتماعي و ژرف نگري ديني اوست؛ كه به بركت آن، به قدرت هاي سياسي روزگار خويش اجازه نداد تا از دانش و اعتبار مذهبي او پلي براي رسيدن به جاه طلبي هاي سياسي و هدف هاي ظالمانه ي خويش بسازند و او را بسان پاره اي از سوداگران و زهد فروشان، به ماشين امضاء و يا توجيه المسائل براي استبداد و خودكامگي خويش تبديل سازند.

1- در اين مورد آورده اند كه: يكي از بيدادگران روزگارش او را در فشار نهاد تا رياست دستگاه قضايي آبرو باخته ي استبداد عباسي را بپذيرد، تا بيدادگران در پوشش وجاهت او، مبارزان راه آزادي را از سر راه بردارند؛ اما او، از آن جايي كه مي دانست استبدادگران، هرگز به داوري و قضاوت عادلانه و آزادمنشانه تن نخواهند داد و دستگاه قضايي و داوري ملي و برخوردار از استقلال راستين و عمل كننده ي به قانون و پاسدارنده ي حقوق و امنيت انسان ها، به ويژه امنيت مخالفان استبداد و اختناق را نخواهند پذيرفت، و آن را ابزار سلطه و سركوب و ماشين امضاهاي بيدادگرانه ي شخصي و باندي و ابزار سركوب مي خواهند، نه يك سيستم قضايي بي طرف و حقگرا و داور عادل و لايق و آزادمنش ميان نهاد قدرت و مردم؛ در برابر پافشاري خليفه ي خود كامه ي عباسي ايستاد و گفت:

جناب خليفه! من پنجاه سال است كه در كشمكش ميان روشنگري عقل و وجدان و وسوسه ي دل در دنياي وجود خود، هنوز نتوانسته ام به يك قضاوت و داوري جدي و قاطع و عادلانه و به سود دستگاه خرد و انديشه و وجدان خويش دست زنم و سعادت خويشتن را تأمين نمايم، و هنوز هم با خود درگير هستم؛ با اين


وصف، چگونه مي توانم بر كرسي قضاوت بنشينم و ميان بندگان خدا و در مورد حقوق آنان داوري كنم؟

نه! برو اين دام بر مرغ دگر نه...

2- و نيز آن بزرگوار در برابر فشار مغول ها براي پذيرش نقابت و مديريت و سرپرستي امور علويان، تا آن جايي «نه!» گفت كه جانش به خطر افتاد و به ناگزير پذيرفت، اما در همان حال هم، در انديشه ي حقوق و آزادي و امنيت و كرامت بندگان خدا بود، تا هر آن چه برايش ممكن است حقوق و امنيت مردم را پاس دارد و دست دژخيمان استبداد و ارتجاع را از سر آنان كوتاه كند. [1] .



پاورقي

[1] براي آگاهي از ابعاد کوناگون زندگي علمي و فکري و سياسي و اجتماعي مرحوم «سيد بن طاووس» و آثار قلمي آن بزرگوار، از جمله مي‏توان به اين کتاب‏ها نگريست:

1- مستدرک الوسائل، نوري، ج 3، صص 467 -472.

2- روضات الجنات، خوانساري، ج 4، صص 325 -340.

3- الکني والالقاب، محدث قمي، ج 1، صص 335 -340.

4- سفينة البحار، محدث قمي، ج 2، ص 96.

5- الفوائد الرضويه، صص 386، 338، 334، 312، 199، 109،43.

6- معجم رجال الحديث، خويي، ج 12، ص 188.

7- اعيان الشيعه، ج 8، ص 358.

8- تنقيح المقال، مامقاني، ج 2، ص 310.

9- جامع الرواة، ج 1، ص 603.

10- هدية العارفين، بغدادي، ج 5، ص 710.

11- تأسيس الشيعة، صدر، ص 336.

12- الغدير، اميني، ج 4، ص 187.

13- بحارالانوار،مجلسي، ج 1، صص 208، 107، 63، 45، 37، 34، 12، 13.

14- امل الآمل، حر عاملي، ج 2، ص 205.

و ده‏ها کتاب ديگر که علاقمندان مي‏توانند به صص 55 -61 «الملهوف علي قتلي الطفوف» چاپ انتشارات اسوه، وابسته به سازمان اوقاف بنگرند.