بازگشت

شهادت علي بن حسين


90) ابومخنف گفت: زهير بن عبدالرحمن بن زهير خثعمي نقل كرد: آخرين فرد باقيمانده از ياران حسين سويد بن عمرو بن ابي المطاع خثعمي بود. راوي گفت: نخستين كشته از فرزندان ابي طالب در آن روز علي اكبر پسر حسين بود كه مادرش ليلي دختر ابي مرة بن عروة بن مسعود ثقفي بود. وي به دشمن حمله مي كرد و مي گفت:

من علي پسر حسين بن علي هستم.

به خداي كعبه سوگند ما به پيامبر نزديك تريم.

قسم به خدا كه پسر زنازاده نمي تواند بر ما حكومت كند.

راوئي گفت: وي بارها حمله كرد، مرة بن منقذ بن نعمان عبدي ليثي او را ديد و گفت: گناه عرب بر گردنم باشد اگر اين بار چون گذشته به ما حمله كرد، پدرش را به عزايش ننشانم وي بار ديگر با شدت، و شمشير بدست حمله كرد مرّة بن منقذ مقابله كرده و با نيزه او را زد و به زمين انداخت. افراد سپاه او را محاصره كرده و با شمشير تكه تكه كردند.

91) ابومخنف گفت: سليمان بن ابي راشد از حميد بن مسلم ازدي نقل كرد: آنروز با گوش خود از حسين شنيدم كه مي گفت: اي پسرم خدا بكشد قومي را كه ترا كشتند!چقدر بر خداي بخشنده جسارت كرده و حرمت رسول خدا را دريدند! بعد از تو دنيا ارزش زندگي ندارد. راوي گفت: مي ديدم كه زني با سرعت بيرون آمد. ميل اينكه


خورشيد طلوع كند و بانگ مي زد: اي برادركم!اي برادرزاده! راوي گفت: پرسيدم او كيست؟ گفتند: اين زينب دختر فاطمه فرزند رسول خدا (ص) است. آمد و بر روي بدن علي اكبر افتاد. حسين به سوي او آمده و دستش را گرفت و به خيمه برد. آنگاه با جوانانش به سراغ علي اكبر رفت و گفت: برادرتان را برداريد. او را از محل قتلگاهش برداشتند و جلوي خيمه اي كه در مقابل آن مي جنگيدند، گذاشتند.

راوي گفت: سپس عمرو بن صبيح صدّائي تيري به سوي عبداللَّه بن مسلم بن عقيل انداخت كه دست او را بر پيشانيش دوخت. بگونه اي كه نمي توانست آنرا حركت دهد سپس تير ديگري انداخت كه قلب او را شكافت. آنگاه مردم كوفه از هر طرف هجوم آوردند و عبداللَّه بن قطبة طائي نبهاني بر عون بن عبداللَّه بن جعفر بن ابي طالب حمله كرده و او را كشتند. عامر بن نهشل تيمي بر محمد بن عبداللَّه بن جعفر بن ابي طالب حمله كرد و او را كشت. راوي گفت: عثمان بن خالد بن اسير جهنّي و بشر بن سوط همداني قابضي بر عبدالرحمن بن عقيل بن ابي طالب حمله كرده و او را كشتند. عبداللَّه بن عزرة خثعمي تيري به سوي جعفر بن عقيل بن ابي طالب انداخته و او را كشت.