بازگشت

كشته شدن مختار


مختار چون ضعف و نافرماني ياران خود را ديد تصميم گرفت از قصر بيرون آمده و با سپاه مصعب مقاتله كند، كسي را نزد زوجه اش ام ثابت دختر سمرة بن جندب فرستاد و او مقداري عطر براي او ارسال داشت، آنگاه مختار غسل و حنوط نمود و آن عطرها را بر سر و صورتش ماليده و با نوزده نفر از يارانش كه سائب بن مالك اشعري نيز از جمله ي آنها بود بيرون آمد و روي به سپاهيان مصعب كرد و گفت: آيا امان مي دهيد مرا كه بيرون آيم؟

آنان پاسخ دادند كه: بايد بر آنچه درباره ي تو حكم مي شود، تسليم باشي.


مختار گفت: هرگز من تسليم حكم شما نشوم.

پس با سپاهيان مصعب وارد جنگ و مقاتله شد تا او را به قتل رساندند [1] .

مختار دو نفر از قبيله ي بني حنيفه كه برادر يكديگر بودند به نام طرفه و طراف فرزندان عبدالله بن دجاجه به قتل رساندند [2] .

يعقوبي نقل كرده است كه: در آن ايام مختار شديدأ بيمار بود و زد و خوردهاي زيادي بين مصعب و مختار رخ داد كه اين درگيريها چهار ماه طول كشيد تا اينكه كم كم ياران مختار از اطراف او پراكنده شدند و بجز تعداد كمي از يارانش كسي با او باقي نماند، پس مختار به قصر آمده و مصعب با سپاهيانش او را محاصره كردند، و هر روز مختار و يارانش از قصر بيرون مي آمدند و محاربه مي كردند و سپس به قصر باز مي گشتند، پس يكي از روزها مختار از قصر بيرون آمد و جنگ سختي با سپاه مصعب نمود تا اينكه كشته شد، پس يارانش به قصر بازگشتند و در آن پناه گرفتند و تعداد آنها هفت هزار نفر بود، پس مصعب آنها را امان داد، عهدنامه نوشته و در آن تعهد نمود كه بهيچوجه متعرض پناه گرفتگان در قصر نشود.

پس آنها را يك نفر يك نفر آورده و گردن زدند، و اين عذر و خيانت و شكستن عهد توسط مصعب يكي از خيانتهاي مشهور در اسلام است [3] .

و همانطور كه مختار پيش بيني مي كرد، شد؛ بجير بن عبدالله كه يكي از ياران مختار است پس از كشته شدن مختار به محاصره شدگان در قصر گفت: مختار ديروز پيشنهادي كرد و شما او را اطاعت نكرديد و بدانيد اگر تسليم حكم اين گروه شويد شما را همانند گوسفند ذبح خواهند نمود، شمشيرهاي خود را از نيام درآورده تا اگر


كشته شديد، كشته شدنتان با خواري و ذلت نباشد.

آنان گفتند: مختار ما را امر كرد ما او را فرمان نبرديم، اكنون تو را اطاعت كنيم؟!

پس تسليم شدند و حكم آنان را پذيرفتند.

مصعب، عباد بن حصين را فرستاد آنان را دست بسته بيرون آورد و در حالي كه آنها پشيمان شده بودند كه مختار را اطاعت نكردند، همه را كشتند.

همچنين نقل شده است كه: كساني را كه در قصر پناه گرفته بودند بيرون آوردند و بر مصعب عرضه كردند، مصعب در ابتدا مي خواست آنهايي كه از نژاد عرب بودند آزاد و ديگران را به قتل برساند، ولي اصحاب او اين تصميم را نپذيرفته و خواهان كشتن همه ي آنها شدند [4] .


پاورقي

[1] تجارب الامم 174 /2.

[2] کامل ابن ‏اثير 273 /4؛ ولي در تتمة المنتهي 91 قاتل مختار را عبد الرحمن بن اسد حنفي ذکر کرده است.

[3] تاريخ يعقوبي 293 /2.

[4] کامل ابن ‏اثير 273 /4.