مختار و سائب بن مالك
مختار به سائب بن مالك- هنگامي كه مختار از كوفه بيرون مي رفت، سائب جانشين او بود- گفت: نظر تو چيست؟
سائب گفت: رأي شما چيست؟
مختار گفت: واي بر تو من مردي از عرب هستم، ديدم عبدالله بن زبير حجاز را به تصرف خود درآورده و ابن نجده يمامه را در اختيار گرفته، و مروان شام را تحت سيطره دارد، من هم يكي همانند آنان هستم، با اين تفاوت كه من در صدد انتقام و خونخواهي خاندان پيامبر برآمدم و گروهي را كه مشاركت در ريختن خون آنان داشتند كشتم در حالي كه ديگران آن را فراموش كرده بودند، اگر تو نيت پاك و
خالصي نداري لااقل از حيثيت و شرف خود دفاع كن و با اين هدف و نيت مقاتله كن.
سائب گفت: انا لله و انا اليه راجعون، چرا در راه پيشرفت همين هدف نجنگم؟ و من كاري نكرده ام اگر در راه حيثيت و حسبم جنگ كنم [1] .
پاورقي
[1] کامل ابن اثير 273 /4.