فرار از كوفه
چون مختار بر كوفه استيلا يافت و قدرت را در دست گرفت، بيم و ترس بر
كساني كه در واقعه ي كربلا شركت كرده بودند و خون فرزند پيامبر و يارانش را ريخته بودند، غالب شد، و مي دانستند كه قيام مختار براي گرفتن انتقام از آنان است، لذا گروهي سر به بيابان گذاشته و از آنها خبري نشد، و برخي ديگر از كوفه به شام فرار كرده و نزد عبدالملك بن مروان رفتند تا از حمايت او در برابر غضب و هيبت مختار بر خوردار شوند، از آن جمله عبدالملك بن حجاج تغلبي به شام آمد و به عبدالملك بن مروان پناه برد و به او گفت: من از عراق فرار كرده و نزد تو آمدم.
عبدالملك بر او فرياد زد و گفت: دروغ مي گوئي، تو براي ما فرار نكرده اي، بلكه از خون حسين فرار كرده و بر جان خود ترسيدي و پناه به ما آوردي.
گروهي ديگر از كوفه فرار كرده و به مكه نزد عبدالله بن زبير رفتند و به لشكر و سپاه او پيوستند، ولي اين پيوستن نه از روي ايمان و عقيده بود بلكه ترس از مختار آنان را از كوفه متواري نمود كه به مكه آمده و به ابن زبير پيوستند [1] .
پاورقي
[1] حياة الامام الحسين 455 /3.