بازگشت

نامه ي مختار


هنگامي كه مختار در زندان بود، به او خبر رسيد كه باقيمانده اصحاب سليمان بن صرد به كوفه مراجعت كردند، نامه اي بدين مضمون بسوي ايشان نوشت:

اما بعد دل خوش داريد كه اجر شما جزيل و گناهان شما آمرزيده براي اين حركت كه مرضي كه خدا و رسول خدا بود كه با دشمنان دين جهاد كرديد، سليمان به مسئوليت خويش عمل كرد و خدا او را قبض روح كرده و روح او را با ارواح انبياء و شهدا و صالحين قرار داد ولي او آنكس نبود كه بوسيله او پيروز شويد، منم امين و مورد اطمينان شما و مأموريت دارم و فرمانده ي لشكر و كشنده ي جبارين و ستمگران و انتقام گيرنده از دشمنان و دستگير كننده آنانم، خود را آماده و مهيا سازيد و خوشحال باشيد و بشارت باد شما را، من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر و خونخواهي اهل بيت او مي خوانم و به حمايت از ضعيفان و پيكار با دشمنان دعوت مي كنم [1] .

رفاعة بن شداد و مثني بن مخربه و سعد بن حذيفه و يزيد بن انس و احمر بن شميط و عبدالله بن شداد و عبدالله بن كامل نامه ي مختار را خواندند، پس عبدالله بن كامل را نزد او به زندان فرستاده و به او گفتند كه: آنگونه كه تو خواسته باشي ما خواهيم بود، اگر مي خواهي ما بياييم و تو را از زندان رها سازيم.

مختار خشنود شد و گفت: من در همين ايام بيرون خواهم آمد [2] .


پاورقي

[1] تجارب الامم 113 /2.

[2] کامل ابن ‏اثير 211 /4.