بازگشت

معبد بن خالد


مختار روزي معبد را ملاقات كرد و به او گفت: نويسندگاه در نوشته ها و تأليفات خود ذكر كرده اند كه مردي از قبيله ي ثقيف قيام مي كند و ستمگران را كشته و ستمديدگان را ياري مي نمايد و انتقام خون مستضعفين را خواهد گرفت، و اوصاف او را ذكر كرده اند، من تمام آن اوصاف را در خود جمع مي بينم بجز دو صفت كه در من نيست: گفته اند او جوان است و من از شصت گذشته ام، و ديگر اينكه گفته اند بينائي چشمش ضعيف است و چشمانم از عقاب تيزتر است.

معبد گفت: تو نيز جوان هستي (زيرا در آن زمان سن شصت و هفتاد سالگي پيري به حساب نمي آمد)، و اما راجع به ديدگانت تو چه داني كه چه خواهد شد شايد بعدأ پيش آمدي كند و چشمانت ضعيف گردد.

مختار به اين سخن اميدوار گرديد و گفت: ممكن است [1] .


پاورقي

[1] بحارالانوار 352/45.