قرقيسيا
قرقيسيا: بلدي است در كنار شط فرات. (مراصد الاطلاع 1080 /3).
پس سليمان با يارانش بسوي قرقيسيا حركت كردند، زفربن حارث- والي قرقيسيا- قبل از رسيدن آنها در آنجا تحصن كرده و دربهاي شهر را بسته بود.
سليمان بن صرد، مسيب بن نجبه را فرستاد، مسيب آمد و خود را معرفي كرد، هذيل پسر زفر به پدرش گفت: مردي را با هيئتي نيكو آمده و خود را مسيب بن نجبه معرفي مي كند و اذن ملاقات مي خواهد.
زفر گفت: او تنها سواره ي قبيله ي مضر است، و اگر ده نفر از اشراف قبيله را نام ببري، يكي اوست و او مردي با ديانت و متعبد است، او را اذن ده.
مسيب وارد شد و زفر او را كنار خود نشانيد، مسيب او را از اراده ي سپاه سليمان آگاه كرد، آنگاه زفر فرزندش را دستور داد كه بازاري را براي سپاهيان فراهم آوردند تا نيازهاي خود را بخرند و امر كرد به مسيب اسبي را همراه با هزار درهم دهند، مسيب مال را نپذيرفت و اسب را قبول كرد و گفت: اگر اسبم از پاي درآمد اسبي داشته باشم.
آنگاه زفرنان و علوفه و مايحتاج آنها را فرستاد كه ديگر سپاهيان سليمان نياز به خريد از بازار نداشتند مگر اينكه پارچه يا تازيانه اي را خريدند [1] .
پاورقي
[1] کامل ابن اثير 179 /4.