خطبه ي ام كلثوم
مراد از ام كلثوم در اينجا، زينب عقيله دختر حضرت زهرا عليها السلام نيست اگر چه او نيز داراي همين كينه است و به همين كينه از او نيز ياد مي شود، بلكه مقصود از ام كلثوم در اينجا، نام دختري از همسر ديگر اميرالمومنان علي عليه السلام است. در مروج الذهب 63 /3 نقل شده است كه در ميان دختران علي عليه السلام دو دختر به نام زينب و دو دختر ديگر به نام ام كلثوم بوده است، و محمد بن طلحه نيز بنابر نقل قمقام زخار 525 بر آن است كه امام علي عليه السلام داراي دو دختر به نام ام كلثوم بوده است.
ام كلثوم- دختر اميرمؤمنان علي عليه السلام- در همان روز در حالي كه صداي او به گريه بلند بود، از پشت پرده اين خطبه ي رسا را ايراد كرد:
يا اهل الكوفة! سوءا لكم، مالكم خذلتم حسينا و قتلتموه و انتهبتم امواله و ورثتموه، و سبيتم نساءه و نكبتموه؟! فتبا لكم و سحقا.
و يلكم اتدرون اي دواه دهتكم؟ و اي وزر علي ظهوركم حملتم؟ و اي دماء سفكتموها؟ و اي صبية سلبتموها؟ و اي اموال نهبتموها؟ قتلتم خير رجالات بعد النبي و نزعت الرحمة من قلوبكم، الا ان حزب الله هم الغالبون و حزب الشيطان هم الخاسرون.
اي كوفيان! سيمايتان زشت و ناپسند باد! كه حسين عليه السلام را (در ميدان جنگ و در دست دشمن) تنها گذاشتيد و او را كشتيد، (و به اين هم بسنده نكرديد)و اموال او را به يغما برديد! گويي كه آن اموال از طريق ارث به شما رسيده است! پردگيان حرم او را اسير كرديد و آنان را مورد شكنجه و آزار قرار داديد، نابود گرديد! آيا مي دانيد چه وزر و وبالي را به گردن گرفتيد؟! و چه گناه گرانباري را بر دوش خود نهاديد؟! و چه خونهاي (پاك و مقدسي را بر روي زمين) ريختيد؟! و چه بانوان گرانقدري را (در سوگ جگرگوشگان خود) داغدار كرديد؟! و چه دختراني را غارت نموديد؟! و چه اموالي را (از ما خاندان رسالت و امامت) به تاراج برديد؟!
مرداني را- كه بعد از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم- از بهترينها بودند، از دم تيغ گذرانيديد! گويي عاطفه و احساس مهرباني از دلهاي شما ريشه كن شد! آگاه باشيد كه حزب خدا پيروز، و حزب شيطان (شكست خورده و) زيانكارند.
آنگاه اين ابيات را بر زبان جاري كرد:
قتلتم اخي صبرا فويل لامكم
ستجزون نارا حرها يتوقد
سفكتم دماء حرم الله سفكها
و حرمها القرآن ثم محمد
الا فابشروا بالنار انكم غدا
لفي سقر حقا يقينا تخلدوا
و اني لا بكي في حياتي علي اخي
علي خير من بعد النبي سيولد
بدمع غزير مستهل مكفكف
علي الخد مني دائما ليس يجمد [1] .
راوي گويد: پس از آن روز، ديگر هيچكس زن و مرد بسياري را چون آن روز، گريان نديده است [2] .
پاورقي
[1] «برادر مرا به زاري کشتيد، مادرتان به عزايتان بنشيند، کيفر شما آتش شعلهور و برافروختهي دوزخ است؛ خونهاي پاکي را به زمين ريختيد که خداوند برآي آنها حرمت قائل بود، و نيز قرآن کريم و رسول خدا محمد مصطفي؛ هان! که شما را به آتش دوزخ بشارت ميدهم که شما فردا بدون ترديد در ژرفاي جهنم به عذاب ابدي گرفتار خواهيد بود؛ من، پيش از مرگ و در زمان حيات خود بر (مظلوميت) برادرم ميگريم، بر کسي که بعد از رسول خدا از بهترينها بود؛ (آنهم گريستني) با قطرات اشک فراوان که (مدام) بر صحفهي صورتم ميغلطد و هرگز خشک نگردد».
[2] المهلوف 65.