توجيه احمقانه و اعتراف به شجاعت و بزرگواري ياران امام
به يكي از كساني كه در سپاه كوفه حضور داشت، گفته شد: واي بر تو! چرا او فرزند پيغمبر را كيستي؟!
آن مرد گفت: دهانب خرد باد! تو اگر مي ديدي آنچه كه ما در كربلا ديديم، تو هم همين كار را مي كردي! آنها دست به قبضه ي شمشير مي بردند و مانند شيران غرنده به ما حمله مي كردند و خود را در دهن مرگ مي انداختند! امان قبول نمي كردند، رغبتي به مال و منال دنيا نداشتند! هيچ چيزي نمي توانست در ميان ايشان و مرگ فاصله بيندازد. اگر با آنها نمي جنگيديم، همه ي ما را از دم شمشير مي گذرانيدند، چگونه مي توانستيم از جنگ كردن با آنها خودداري كنيم؟!! [1] .
ابن عماره از پدرش تقل مي كند كه: از حضرت صادق عليه السلام سوال كردم و گفتم: از اصحاب امام حسين عليه السلام و اقدام آنها بر فداكاري و ايثار جان مرا آگاه كن.
آن حضرت فرمود: پرده و حجاب از برابر آنان برداشته شد و منازل خويش را در بهشت مشاهده كردند بطوري كه بر شهادت و كشته شدن شتاب مي كردند تا با حور معانقه نموده و بسوي جايگاه خود در بهشت بروند [2] .
اين شاعر عرب، چه زيبا، حالات اصحاب امام را ترسيم كرده است:
جادو بانفسهم في حب سيدهم
و الجود بالنفس اقصي غايد الجود
السابقون الي المكارم و العلي
و الحائزون غدا حياض الكوثر
لو لا صوارمهم و وقع نبالهم
لم تسمع الاذان صوت مكبر [3] [4] .
تاج سر بوالبشر خاك شهيدان توست
اين شهدا تا ابد فخر بني آدمند
خاك سر كوي تو زنده كند مرده را
زانكه شهيدان آن جمله مسيحا دمند
پاورقي
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد 263 /3.
[2] علل الشرايع 229 /1.
[3] «اينان در راه محبت امامشان از جان خود گذشتند و ايثار نقد جان بالاترين مرتبهي جود و بخشش است. آنان که به مکارم و مراتب عاليه پيشي گرفته، همانهايي هستند که فردا از کوثر خواهند نوشيد. اگر شمشيرها و تيرهاي آن رادمردان نبود، گوشها صداي اذان مؤذنين را نميشنيد».
[4] سفينة البحار، صحب.