الصفاح
«صفاح» مكاني است بين حنين و نشانه هاي حرم بر جانب چپ كسي كه داخل مكه مي شود، و در آنجا فرزدق حسين بن علي را ملاقات نمود. (معجم البلدان 412 /3).در اينكه ملاقات فرزدق با امام عليه السلام در چه منزلي از منازل بين راه رخ داده اختلاف كرده اند، برخي همانند ذهبي اين ملاقات را در «ذات عرق» و خوارزمي آن را در منزل«شقوق» و سيد ابن طاووس آن را در زباله ذكر كرده است، ولي ظاهرا منزل «صفاح» اين ملاقات بوده است، و جماعتي ملاقات فرزدق با امام را يكي در منزل «صفاح» هنگامي كه فرزدق به حج مي رفته و در بازگشت ملاقات با امام را در منزل «زباله» نقل كرده اند. (حياة الامام الحسين 60 /3)(لواعج الاشجان 87) (الامام الحسين و اصحابه 155). و بعضي ملاقات فرزدق با امام عليه السلام را روز ششم ذيحجه در مكه ذكر كرده اند قبل از حركت آن حضرت به طرف عراق. (الاغاني 393 /21).
كاروان كربلا به حركت خود ادامه داد تا به «صفاح» رسيد و در آنجا فرزدق
شاعر [1] به ملاقات امام شتافت و عرض كرد: هر چه از خدا مي خواهيد، خداوند به شما عطا كند.
امام حسين عليه السلام رو به او كرده گفت: براي من از مردم عراق صحبت كن.
فرزدق گفت: از مرد آگاهي سئوال فرمودي، دلهاي مردم با شماست و شمشيرهاي آنان با بني اميه! و قضا از آسمان فرود آيد و هر چه خدا خواهد همان شود.
امام عليه السلام فرمود: راست گفتي، كارها همه با خداست و هر روز او را مشيتي است، اگر قضاي الهي بر وفق مراد باشد، ما او را بر نعمتهايش سپاس گزاريم و براي اداي شكر از او توفيق خواهيم؛ و اگر قضاي الهي ميان ما و آرزوهايمان جدايي افكند، عمل كسي كه خالصانه و سرچشمه ي آن تقواي الهي باشد، در نزد خدا فراموش نمي شود [2] .
پاورقي
[1] نام فرزدق، همام فرزند غالب بن صعصعه ميباشد. شيخطوسي در رجال خود او را از اصحاب امام سجاد عليه السلام شمرده است، و او همان کس است که وقتي امام سجاد عليه السلام خواست استلام حجرالاسود نمايد و مردم به جهت جلالت و عظمت آن حضرت راه را باز کردند و هشام بن عبدالملک از آن منظره خشمناک شد مردي از اهل شام او را گفت: اين کرد کيست؟
هشام گفت: او را نميشناسم.
فرزدق گفت:
هذا الذي تعرف البطحاء و طاته
و البيت يعرفه و الحل و الحرم
هذا ابن خير عباد الله کلهم
هذا التقي النقي الطاهر العلم
الابيات. فرزدق را بعد از وفات در خواب ديدند و از او سئوال کردند: خدا با تو چه کرد؟ گفت به جهت آن قصيدهاي که براي علي بن الحسين گفتم خداوند از من درگذشت. (تنقيح المقال 2/ باب الفاء 4).
[2] تاريخ الخليفة ابنالخياط 231؛ کامل ابن اثير 40 /4؛ العقد الفريد 171 /4.