بازگشت

نامه هاي مردم كوفه


گروهي از مورخان نوشته اند: پس از اينكه مردم كوفه از مرگ معاويه و عدم بيعت امام با يزيد آگاه شدند از اطاعت يزيد سرپيچي كرده و شيعيان وفادار امام در خانه ي سليمان بن صرد خزاعي [1] گرد آمدند و پس از مذاكره و مشورت، بر آن شدند كه براي امام عليه السلام نامه نوشته و از او براي آمدن به كوفه دعوت نمايند، و به عبدالله بن مسمع [2] و عبدالله بن وال [3] مأموريت دادند تا بسرعت به طرف مكه حركت كرده و نامه ها را به امام عليه السلام برسانند.

ده روز از ماه مبارك رمضان گذشته بود كه دو پيك اهالي كوفه به مكه وارد شدند و نامه ها را به امام عليه السلام تسليم نمودند.

هنوز دو روز از فرستادن نامه ها نگذشته بود كه اهالي كوفه نامه هاي ديگري را بهمراه قيس بن مسهر صيداوي [4] و عبد الرحمن بن عبدالله ارحبي [5] براي امام فرستادند و باز پس از دو روز ديگر نامه هاي ديگري را بوسيله ي هاني بن هاني سبيعي [6] و سعيد بن عبدالله حنفي [7] ارسال داشتند كه تعداد نامه هاي ارسالي به


دوازده هزار نامه بالغ شد [8] .

از افراد شاخص و سرشناسي كه براي امام نامه نوشتند و از او رسما براي رفتن به كوفه دعوت كردند براي نمونه مي توان از حبيبت بن مظاهر، مسلم بن عوسجه، سليمان بن صرد، رفاعة بن شداد، مسيب بن نجبة، شبث بن ربعي، حجار بن ابجر، يزيد بن حارث بن رويم، عروة بن قيس، عمرو بن حجاج و محمد بن عمير ياد كرد [9] .

در برخي از متون قابل استناد، متن نامه هاي ارسالي اهالي كوفه براي امام چنين بوده است:

«اما بعد، ستايش خدايي را سزاست كه كمر دشمن جبار و ستمگر شما را شكست، دشمني كه زمام امور اين امت را با نيرنگ به دست گرفت و اموال آنها را غصب كرد و بدون رضايت مردم بر آنها حكومت كرد، خوبان اين امت را كشت و اشرار را امان داد و بيت المال را در ميان ستمگران و پولداران تقسيم نمود، او همانند قوم ثمود از رحمت حق دور باد!

بدرستي كه براي ما امام و رهبري نيست پس بسوي ما بيا، باشد كه خداوند متعال بوسيله ي شما ما را در صراط المستقيم و مسير حق قرار دهد، نعمان بن بشير در قصر اماره ي كوفه مستقر شده است و ما در مراسم نماز جمعه و نماز عيد كه به امامت او تشكيل مي شود، شركت نمي كنيم، و اگر خبر اطمينان بخشي به ما برسد مبني بر اينكه


به كوفه خواهي آمد، او را از شهر بيرون مي كنيم تا راهي شام شود، انشاءالله».بزرگان كوفه اين نامه را با عبدالله بن مسمع همداني و عبدالله بن وال به خدمت امام عليه السلام فرستادند و به آنها دستور دادند كه در رساندن آن شتاب كنند، و آنها نيز چنين كردند تا اينكه روز دهم ماه مبارك رمضان در مكه خدمت امام عليه السلام رسيدند [10] .

آخرين نامه اي كه در مكه به دست امام عليه السلام رسيد، نامه ي هاني بن ابي هاني و سعيد بن عبدالله خثعمي بود كه نوشته بودند: «بسم الله الرحمن الرحيم اين نامه ي شيعيان با ايمان به حسين بن علي عليه السلام است، اما بعد، در عزيمت به طرف عراق شتاب كن كه مردم در انتظارت لحظه شماري مي كنند چرا كه آنها رهبري جز تو ندارند پس شتاب كن! شتاب كن! و السلام» [11]

مضمون نامه هاي ارسالي در چند نكته ي اساسي خلاصه مي شد:

1- اظهار شادي از درگذشت معاويه.

2- عدم لياقت و صلاحيت يزيد در امر خلافت و حكومت.

3- دعوت از امام عليه السلام براي رفتن به كوفه.

4- تعهد اهالي كوفه به فداكاري و جانبازي در راه امام عليه السلام.


پاورقي

[1] سليمان بن صرد از بزرگان شيعه در کوفه و از فرماندهان نهضت توابين بود که در «عين‏الورده» شهيد گشت، شيخ طوسي در رجال خود او را از اصحاب رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بشمار آورده، و شهادت او در سال 65 رخ داده است. (تنقيح‏ المقال 63 /).

[2] عبدالله بن مسمع همداني سبعي از مبارزان بنام نهضت توابين بوده است (ابصارالعين 14).

[3] عبدالله بن وال از اشراف کوفه و از جمله‏ي فقهاء و عباد بوده است، او از توابين بوده است که در «عين الورده» با سليمان بن صرد به شهادت رسيد. (نفس‏المهموم 569).

[4] قيس بن مسهر صيداوي از ياران امام حسين عليه‏ السلام و از شهداي بنام کربلاست که در همين کتاب از ماجراي شهادتش با خبر خواهيد شد.

[5] عبد الرحمن در روز دوازدهم ماه رمضان همراه با پنجاه و سه نامه از اهالي کوفه در مکه خدمت امام رسيد و از شهداي کربلاست. (ابصارالعين 77).

[6] هاني بن هاني سبيعي از قبيله‏ي همدان که فعالانه در نهضت توابين شرکت داشته است. (ابصارالعين 14).

[7] سعيد بن عبدالله حنفي نيز از شهداي کربلاست.

[8] نياز شديد اهالي کوفه به دعوت از امام هنگامي آشکار مي‏شود که با در نظر گرفتن زماني که صرف نوشتن نامه‏ها شده و خطراتي که طبعأ در کمين مخالفان حکومت اموي، خصوصأ پيک‏هاي اعزامي بوده است، ظرف پنج روز به شهادت تاريخ تعداد دوازده هزار نامه براي امام عليه‏ السلام ارسال گردد که در همه‏ي اين نامه‏ها بر بيزاري مردم از حکومت اموي و عدم بيعت اهالي کوفه با يزيد و دعوت از امام براي رفتن به کوفه تأکيد شده است که ظاهرا حجت را بر امام عليه‏ السلام تمام کرده باشند.

[9] ابصارالعين 4.

[10] ارشاد شيخ ‏مفيد 37 /2.

[11] تاريخ يعقوبي 241 /2.